به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید

770عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید
زان شکل آنچه می کشدم آن نگه کنید
ناگه سیاستی بنماید غیور من
گفتم هزار بار که پنهان نگه کنید
ای گلرخان به صورت آن ترک بنگرید
چشم سیاه و زلف پریشان نگه کنید
بیباک من رسید دگر مست و سرگران
طرف کلاه و چاک گریبان نگه کنید
تا چند منع ما ز خرابی و بیخودی
یکبار آن کرشمه و جولان نگه کنید
هر دیده نیست آگه از آن صورت غریب
خوبی او ازین دل ویران نگه کنید
در یکزمان وصل چه درد از دلم رود
عمری بلا و محنت هجران نگه کنید
داغی که در دلست فغانی خسته را
زین آه گرم و ناله ی سوزان نگه کنید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...2شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 3شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...4شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...5شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 6شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...7شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 8شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 9شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...10شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 11شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...12شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 13شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 14شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 15شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 16شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 17شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 18شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 19شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 20شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 21شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 22شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 23شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 24شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...25شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 26شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...27شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...28شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...29شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...30شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 31شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 32شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 33شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 34شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 35شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...36شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...37شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 38شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 39شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...40شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...41شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...42شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...43شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...44شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 45شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 46شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 47شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 48شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 49شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 50شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 51شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 52شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...53شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 54شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...55شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 56شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 57شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 58شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 59شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 60شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 61شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 62شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 63شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...64شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 65شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 66شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 67شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 68شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 69شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...70شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 71شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 72شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...73شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...74شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 75شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...76شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...77شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 78شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 79شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...80شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 81شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 82شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 83شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 84شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 85شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 86شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 87شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 88شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 89شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 90شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...91شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 92شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 93شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 94شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 95شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...96شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...97شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...98شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 99شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 100شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...101شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 102شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...103شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟104شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...105شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 106شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...107شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...108شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...109شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 110شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 111شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 112شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 113شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...114شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 115شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...116شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...117شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 118شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...119شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 120شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 121شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...122شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...123شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...124شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...125شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 126شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 127شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 128شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...129شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 130شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 131شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 132شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 133شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...134شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...135شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 136شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...137شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 138شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...139شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 140شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...141شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...142شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...143شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 144شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...145شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...146شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...147شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 148شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 149شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 150شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 151شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 152شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 153شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...154شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...155شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 156شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...157شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 158شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 159شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...160شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...161شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 162شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 163شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 164شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 165شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 166شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 167شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...168شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 169شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 170شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 171شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...172شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 173شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...174شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...175شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 176شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 177شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 178شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...179شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...180شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...181شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...182شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 183شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 184شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 185شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 186شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 187شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...188شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...189شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...190شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...191شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...192شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...193شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 194شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 195شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 196شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 197شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 198شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...199شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 200شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 201شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 202شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...203شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 204شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...205شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 206شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 207شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...208شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...209شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...210شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...211شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...212شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...213شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...214شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...215شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...216شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...217شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...218شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...219شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...220شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 221شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 222شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...223شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 224شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 225شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...226شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...227شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 228شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 229شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...230شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...231شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...232شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 233شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 234شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 235شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...236شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 237شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...238شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 239شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...240شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...241شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...242شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 243شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 244شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 245شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 246شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...247شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 248شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 249شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 250شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...251شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 252شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 253شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...254شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 255شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 256شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 257شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...258شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 259شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...260شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 261شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...262شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 263شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 264شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 265شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...266شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...267شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...268شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...269شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 270شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...271شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 272شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 273شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 274شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 275شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 276شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...277شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 278شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...279شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 280شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 281شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 282شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 283شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 284شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 285شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 286شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 287شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 288شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...289شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 290شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 291شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 292شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 293شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...294شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 295شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 296شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 297شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 298شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...299شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...300شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 301شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...302شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...303شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 304شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...305شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 306شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 307شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...308شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...309شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...310شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...311شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...312شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...313شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 314شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 315شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...316شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...317شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...318شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 319شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...320شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 321شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 322شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 323شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 324شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 325شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...326شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...327شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 328شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...329شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 330شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 331شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 332شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...333شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 334شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...335شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 336شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...337شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ