کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید
    خوش آنکه در صف مستان نشست و جام کشید
    دلم که جام نگون داشت سالها چو حباب
    ببین که موج شرابش چسان بدام کشید
    خزان در آمدن آن سوار حاضر بود
    که در رهش ورق زر باحترام کشید
    فلک بداد مرادم چنانکه دل می خواست
    ولی ز هر سر مویم صد انتقام کشید
    شدم اسیر شکار افگنی که صد باره
    سنان بدیده ی شیران تیز گام کشید
    هزار جرعه ی فیضست در قرابه ی عشق
    خوش آن حریف که این باده را تمام کشید
    چگونه لذت ذوق وصال دریابد
    ز یار هر که نه بعد از فراق کام کشید
    خوش آن فتاده که هر چند یار سرکش بود
    بگرمی نفسش بر کنار بام کشید
    بسیل داد فغانی روان سفینه ی عشق
    نه نام ننگ شنید و نه ننگ نام کشید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha