کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد
    گهر می ریزم و سنگ ملامت بار می آرد
    شکست از دیده ی بدخورد جامم این سزای او
    که صحبت را ز خلوت بر سر بازار می ارد
    شراب تلخ با محبوب سیم اندام نوشیدن
    فرح دارد ولی تلخی صد آن مقدار می آرد
    مکن عیب من از مستی و سربازی که عشقست این
    که گردن بسته شیران را به پای دار می آرد
    بسا مرد سلامت رو که بهر یکزمان مستی
    شرابش موکشان در خدمت خمار می آرد
    بجان بخشی من آن کس که دایم می کند انکار
    اگر یک جرعه می نوشد روان اقرار می آرد
    فغانی ماه شبگرد تو شب از عین عیاری
    گذر در چشم بیخواب و دل بیدار می آرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha