کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر من شد
    بتن از خرقه ی پشمینه ام هر تار سوزن شد
    نماید همچو عکس طوطی آبی در آیینه
    دل خونین که از پیکان خوبان غرق آهن شد
    عفی الله مستی آن شوخ مردمکش که با خوبان
    برغم عاشق خود در سر می دست و گردن شد
    بکنج محنت و غم سوختم چون شمع در فانوس
    چرا کز اشک و آهم سوز دل بر خلق روشن شد
    فغانی دامن از این خاکدان همچون صبا برچین
    که در گل ماند اینجا هر که او آلوده دامن شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha