به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید

760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

روزی فلکم پیش در او نرسانید
بختم بقبول نظر او نرسانید
عشقم تن چون موی بروز سیه افگند
یکبار در آغوش و بر او نرسانید
زانم چه که بر اوج رسد اختر طالع
بر حال بدم چون اثر او نرسانید
آخر دهن آلوده شد از صحبت عاشق
لب گر چه بخون جگر او نرسانید
عاشق بچه مشغول شود پیش که دارد
دستی که به طرف کمر او نرسانید
چون دست بر آن تازه چمن یافت فغانی
آزار بگلبرگ تر او نرسانید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 2شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 3شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 4شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 5شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...6شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...7شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...8شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 9شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 10شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 11شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 12شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...13شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...14شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...15شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...16شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...17شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...18شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 19شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...20شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 21شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 22شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 23شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...24شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 25شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...26شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 27شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 28شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...29شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 30شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 31شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 32شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...33شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...34شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 35شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 36شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 37شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 38شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 39شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 40شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...41شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 42شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 43شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...44شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 45شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...46شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 47شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 48شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 49شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...50شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 51شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...52شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 53شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...54شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...55شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 56شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...57شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 58شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 59شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...60شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 61شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...62شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 63شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 64شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 65شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 66شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 67شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 68شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 69شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 70شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 71شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 72شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 73شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 74شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...75شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 76شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...77شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...78شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...79شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...80شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 81شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 82شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 83شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 84شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 85شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...86شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...87شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 88شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 89شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...90شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...91شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...92شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...93شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...94شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 95شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 96شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 97شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 98شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 99شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 100شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 101شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 102شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...103شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 104شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...105شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 106شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 107شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 108شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 109شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 110شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 111شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 112شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 113شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...114شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 115شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 116شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 117شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 118شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 119شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...120شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 121شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 122شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...123شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...124شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 125شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...126شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...127شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 128شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 129شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...130شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 131شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 132شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 133شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 134شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 135شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 136شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 137شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 138شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 139شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 140شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...141شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 142شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 143شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 144شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 145شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...146شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...147شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...148شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 149شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 150شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...151شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 152شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...153شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟154شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...155شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 156شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...157شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...158شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...159شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 160شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 161شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 162شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 163شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...164شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 165شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...166شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...167شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 168شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...169شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 170شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 171شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...172شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...173شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...174شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...175شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 176شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 177شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 178شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...179شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 180شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 181شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 182شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 183شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...184شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...185شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 186شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...187شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 188شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...189شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 190شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...191شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...192شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...193شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 194شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...195شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...196شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...197شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 198شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 199شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 200شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 201شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 202شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 203شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...204شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...205شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 206شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...207شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 208شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 209شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...210شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...211شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 212شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 213شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 214شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 215شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 216شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 217شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...218شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 219شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 220شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 221شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...222شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 223شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...224شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...225شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 226شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 227شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 228شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...229شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...230شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...231شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...232شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 233شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 234شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 235شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 236شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 237شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...238شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...239شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...240شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...241شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...242شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...243شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 244شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 245شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 246شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 247شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 248شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...249شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 250شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 251شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 252شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...253شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 254شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...255شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 256شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 257شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...258شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...259شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...260شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...261شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...262شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...263شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...264شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...265شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...266شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...267شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...268شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...269شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...270شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 271شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 272شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...273شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 274شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 275شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...276شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...277شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 278شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 279شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...280شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...281شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...282شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 283شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 284شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 285شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...286شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 287شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...288شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 289شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...290شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...291شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...292شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 293شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 294شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 295شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 296شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...297شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 298شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 299شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 300شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...301شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 302شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 303شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...304شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 305شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 306شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 307شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...308شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 309شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...310شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 311شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...312شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 313شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 314شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 315شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...316شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...317شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...318شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...319شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 320شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...321شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 322شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 323شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 324شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 325شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 326شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...327شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 328شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...329شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 330شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 331شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 332شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 333شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 334شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 335شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 336شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 337شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 338شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...339شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 340شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 341شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 342شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 343شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...344شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 345شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 346شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 347شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 348شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...349شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...350شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 351شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...352شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...353شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 354شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...355شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 356شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 357شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...358شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...359شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...360شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...361شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...362شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...363شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 364شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 365شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...366شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...367شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...368شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 369شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...370شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 371شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 372شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 373شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 374شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 375شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...376شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...377شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 378شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...379شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 380شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 381شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 382شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...383شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 384شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...385شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 386شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...387شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ