به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد

780عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد
که از خار دگر در رهگذارم خون نیندازد
نیفتم هیچگه در بزم شمع خود چو پروانه
که کس دستم نگیرد وز درم بیرون نیندازد
فسون خوان در پی تسکین سوز و من بفکر آن
که آهم آتشی در دفتر افسون نیندازد
توانم خواند آسان نامه ی او گر برغم من
رقیبش در نوشتن حرفی از مضمون نیندازد
شبی در بزم آنمه زنده دارم بر مراد دل
اگر ساقی دوران در میم افیون نیندازد
فغانی دل منه بر مهر گردون کاین ستم پیشه
نیفرازد سری تا آخرش در خون نیندازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 2شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 3شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 4شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 5شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...6شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...7شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...8شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...9شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...10شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...11شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 12شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...13شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 14شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 15شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 16شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...17شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 18شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...19شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 20شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 21شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...22شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 23شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 24شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 25شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...26شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...27شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 28شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 29شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 30شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 31شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 32شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 33شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...34شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 35شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 36شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...37شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 38شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...39شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 40شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 41شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 42شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...43شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 44شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...45شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 46شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...47شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...48شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 49شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...50شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 51شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 52شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...53شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 54شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...55شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 56شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 57شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 58شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 59شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 60شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 61شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 62شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 63شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 64شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 65شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 66شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 67شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...68شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 69شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...70شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...71شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...72شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...73شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 74شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 75شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 76شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 77شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 78شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...79شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...80شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 81شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 82شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...83شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...84شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...85شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...86شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...87شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 88شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 89شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 90شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 91شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 92شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 93شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 94شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 95شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...96شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 97شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...98شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 99شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 100شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 101شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 102شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 103شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 104شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 105شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 106شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...107شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 108شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 109شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 110شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 111شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 112شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...113شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 114شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 115شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...116شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...117شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 118شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...119شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...120شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 121شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 122شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...123شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 124شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 125شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 126شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 127شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 128شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 129شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 130شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 131شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 132شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 133شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...134شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 135شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 136شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 137شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 138شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...139شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...140شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...141شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 142شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 143شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...144شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 145شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...146شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟147شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...148شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 149شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...150شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...151شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...152شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 153شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 154شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 155شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 156شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...157شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 158شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...159شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...160شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 161شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...162شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 163شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 164شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...165شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...166شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...167شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...168شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 169شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 170شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 171شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...172شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 173شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 174شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 175شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 176شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...177شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...178شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 179شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...180شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 181شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...182شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 183شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...184شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...185شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...186شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 187شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...188شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...189شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...190شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 191شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 192شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 193شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 194شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 195شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 196شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...197شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...198شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 199شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...200شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 201شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 202شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...203شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...204شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 205شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 206شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 207شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 208شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 209شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 210شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...211شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 212شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 213شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 214شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...215شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 216شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...217شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...218شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 219شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 220شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 221شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...222شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...223شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...224شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...225شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 226شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 227شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 228شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 229شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 230شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...231شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...232شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...233شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...234شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...235شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...236شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 237شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 238شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 239شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 240شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 241شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...242شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 243شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 244شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 245شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...246شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 247شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...248شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 249شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 250شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...251شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...252شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...253شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...254شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...255شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...256شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...257شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...258شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...259شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...260شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...261شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...262شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...263شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 264شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 265شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...266شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 267شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 268شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...269شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...270شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 271شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 272شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...273شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...274شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...275شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 276شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 277شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 278شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...279شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 280شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...281شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 282شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...283شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...284شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...285شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 286شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 287شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 288شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 289شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...290شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 291شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 292شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 293شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...294شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 295شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 296شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...297شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 298شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 299شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 300شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...301شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 302شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...303شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 304شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...305شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 306شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 307شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 308شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...309شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...310شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...311شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...312شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 313شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...314شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 315شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 316شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 317شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 318شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 319شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...320شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 321شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...322شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 323شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 324شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 325شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 326شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 327شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 328شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 329شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 330شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 331شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...332شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 333شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 334شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 335شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 336شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...337شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 338شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 339شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 340شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 341شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...342شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...343شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 344شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...345شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...346شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 347شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...348شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 349شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 350شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...351شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...352شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...353شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...354شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...355شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...356شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 357شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 358شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...359شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...360شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...361شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 362شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...363شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 364شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 365شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 366شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 367شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 368شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...369شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...370شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 371شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...372شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 373شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 374شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 375شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...376شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 377شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...378شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 379شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...380شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ