به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ

830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ
در باغ وصل بر گل رویی نهاده رخ
مست وصال چون نشود آنکه هر نفس
بیخود بجیب غالیه بویی نهاده رخ
افگنده ام عنان دل از دست هر طرف
در خون من دواسبه عدویی نهاده رخ
در گلشن خیال من از تند باد غم
هر برگ لاله بر لب جویی نهاده رخ
از دیده ام بجستن آن دانه ی گهر
هر قطره ی سرشک بسویی نهاده رخ
در بزم عشق هر نفس از گرمی فراق
لب تشنه یی به پای سبویی نهاده رخ
هر صبح تا بشام فغانی بحاجتی
گریان به قبله ی سر کویی نهاده رخ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۷: ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح 2شمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ 3شمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند 4شمارهٔ ۱۶۰: دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد 5شمارهٔ ۱۶۱: این باد ز طرف چمن کیست که داند 6شمارهٔ ۱۶۲: آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند 7شمارهٔ ۱۶۳: هرگز این دست تهی بند نقابی نکشید 8شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد 9شمارهٔ ۱۶۵: گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می بای ...10شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود 11شمارهٔ ۱۶۷: محتسب گر بدر میکده مانع نشود 12شمارهٔ ۱۶۸: چو باشم سر بزانو مانده شب در فکر ...13شمارهٔ ۱۶۹: مقیدان تو از یاد غیر خاموشند 14شمارهٔ ۱۷۰: آنی که از تو حرف جفا می توان شنید 15شمارهٔ ۱۷۱: فراوشم شود چندان کزو بیداد می آید 16شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگ ...17شمارهٔ ۱۷۳: خزان آمد گریبان را برندی چاک خواه ...18شمارهٔ ۱۷۴: بتان شهر که ترکانه باج می طلبند 19شمارهٔ ۱۷۵: آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد 20شمارهٔ ۱۷۶: ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا ک ...21شمارهٔ ۱۷۷: بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند 22شمارهٔ ۱۷۸: سیمای توام در دل پر نور نگنجد 23شمارهٔ ۱۷۹: چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند 24شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان ...25شمارهٔ ۱۸۱: از جور گلرخان دل من خوار و زار شد 26شمارهٔ ۱۸۲: تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوس ...27شمارهٔ ۱۸۳: گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد 28شمارهٔ ۱۸۴: مجاوران سر کوی یار سر بخشند 29شمارهٔ ۱۸۵: مدام از کشت امیدم خس و خاشاک می ر ...30شمارهٔ ۱۸۶: پیش لبت که مرد که هم از تو جان ند ...31شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 32شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...33شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...34شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 35شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 36شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 37شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 38شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...39شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...40شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...41شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 42شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 43شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 44شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 45شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...46شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...47شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...48شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...49شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...50شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...51شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 52شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...53شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 54شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 55شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 56شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...57شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 58شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...59شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 60شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 61شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...62شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 63شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 64شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 65شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...66شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...67شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 68شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 69شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 70شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 71شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 72شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 73شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...74شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 75شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 76شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...77شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 78شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...79شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 80شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 81شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 82شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...83شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 84شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...85شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 86شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...87شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...88شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 89شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...90شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 91شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 92شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...93شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 94شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...95شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 96شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 97شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 98شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 99شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 100شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 101شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 102شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 103شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 104شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 105شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 106شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 107شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...108شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 109شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...110شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...111شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...112شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...113شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 114شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 115شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 116شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 117شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 118شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...119شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...120شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 121شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 122شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...123شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...124شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...125شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...126شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...127شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 128شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 129شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 130شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 131شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 132شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 133شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 134شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 135شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...136شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 137شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...138شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 139شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 140شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 141شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 142شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 143شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 144شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 145شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 146شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...147شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 148شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 149شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 150شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 151شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 152شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...153شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 154شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 155شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...156شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...157شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 158شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...159شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...160شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 161شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 162شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...163شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 164شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 165شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 166شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 167شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 168شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 169شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 170شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 171شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 172شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 173شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...174شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 175شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 176شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 177شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 178شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...179شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...180شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...181شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 182شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 183شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...184شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 185شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...186شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟187شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...188شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 189شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...190شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...191شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...192شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 193شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 194شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 195شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 196شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...197شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 198شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...199شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...200شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 201شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...202شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 203شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 204شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...205شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...206شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...207شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...208شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 209شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 210شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 211شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...212شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 213شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 214شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 215شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 216شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...217شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...218شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 219شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...220شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 221شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...222شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 223شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...224شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...225شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...226شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 227شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...228شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...229شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...230شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 231شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 232شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 233شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 234شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 235شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 236شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...237شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...238شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 239شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...240شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 241شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 242شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...243شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...244شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 245شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 246شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 247شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 248شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 249شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 250شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...251شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 252شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 253شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 254شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...255شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 256شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...257شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...258شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 259شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 260شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 261شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...262شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...263شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...264شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...265شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 266شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 267شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 268شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 269شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 270شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...271شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...272شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...273شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...274شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...275شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...276شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 277شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 278شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 279شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 280شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 281شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...282شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 283شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 284شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 285شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...286شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 287شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...288شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 289شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 290شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...291شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...292شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...293شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...294شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...295شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...296شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...297شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...298شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...299شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...300شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...301شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...302شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...303شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 304شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 305شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...306شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 307شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 308شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...309شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...310شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 311شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 312شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...313شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...314شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...315شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 316شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 317شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 318شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...319شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 320شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...321شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 322شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...323شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...324شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...325شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 326شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 327شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 328شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 329شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...330شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 331شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 332شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 333شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...334شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 335شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 336شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...337شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 338شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 339شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 340شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...341شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 342شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...343شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 344شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...345شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 346شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 347شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 348شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...349شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...350شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...351شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...352شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 353شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...354شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 355شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 356شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 357شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 358شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 359شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...360شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 361شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...362شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 363شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 364شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 365شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 366شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 367شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 368شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 369شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 370شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 371شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...372شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 373شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 374شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 375شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 376شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...377شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 378شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 379شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 380شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 381شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...382شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...383شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 384شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...385شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...386شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 387شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...388شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 389شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 390شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...391شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...392شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...393شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...394شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...395شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...396شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 397شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 398شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...399شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...400شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...401شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 402شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...403شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 404شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 405شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 406شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 407شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 408شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...409شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...410شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 411شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...412شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 413شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 414شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 415شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...416شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 417شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...418شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 419شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...420شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ