کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند
    وز خون گرم دل بدرون جوش می زند
    آسوده بودم آه که از یک نگاه گرم
    خونی که مرده بود کنون جوش می زند
    سر تا قدم گداختم از داغ عاشقی
    خونابه بنگرید که چون جوش می زند
    جانم به لب رسید و هنوز از خیال خام
    در سینه آرزوی فزون جوش می زند
    مور شکسته بال بشهد تو چون رسد
    کز طامعان درون و برون جوش می زند
    زین کافری که کرد فلک با شهید عشق
    خون در نهاد خاک زبون جوش می زند
    در دیده از هوای تو ای شاخ ارغوان
    هر دم هزار قطره ی خون جوش می زند
    نتوان نگاه کرد بدان روی آتشین
    از بسکه خال غالیه گون جوش می زند
    هر دم ز خامی تو فغانی در آتشی
    بهر سواد سحر و فسون جوش می زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha