به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند

770عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند
این بیغمان ز باغ و تماشا چه دیده اند
امروز چون مراد هم اینجا میسرست
اصحاب در بشارت فردا چه دیده اند
احبابرا حیات ز اصحاب عشرتست
اندیشه کن که از گل و صهبا چه دیده اند
خصمانه در ملامت رندان نهند روی
این خلق بی ملاحظه از ما چه دیده اند
خاصان بزم وصل بجویند نوبهار
مقصود صحبست ز صحرا چه دیده اند
نقد روان دهند و ستانند آب تلخ
مستان درین معامله آیا چه دیده اند
از باده منع خلق نه قانون حکمتست
تا مردم دقیق درینجا چه دیده اند
ترسم که خودپرست شوی آفتاب من
گر گویمت کزان رخ زیبا چه دیده اند
جایی که همچو آب رود خون عاشقان
در بودن فغانی شیدا چه دیده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ 2شمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند 3شمارهٔ ۱۶۰: دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد 4شمارهٔ ۱۶۱: این باد ز طرف چمن کیست که داند 5شمارهٔ ۱۶۲: آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند 6شمارهٔ ۱۶۳: هرگز این دست تهی بند نقابی نکشید 7شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد 8شمارهٔ ۱۶۵: گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می بای ...9شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود 10شمارهٔ ۱۶۷: محتسب گر بدر میکده مانع نشود 11شمارهٔ ۱۶۸: چو باشم سر بزانو مانده شب در فکر ...12شمارهٔ ۱۶۹: مقیدان تو از یاد غیر خاموشند 13شمارهٔ ۱۷۰: آنی که از تو حرف جفا می توان شنید 14شمارهٔ ۱۷۱: فراوشم شود چندان کزو بیداد می آید 15شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگ ...16شمارهٔ ۱۷۳: خزان آمد گریبان را برندی چاک خواه ...17شمارهٔ ۱۷۴: بتان شهر که ترکانه باج می طلبند 18شمارهٔ ۱۷۵: آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد 19شمارهٔ ۱۷۶: ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا ک ...20شمارهٔ ۱۷۷: بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند 21شمارهٔ ۱۷۸: سیمای توام در دل پر نور نگنجد 22شمارهٔ ۱۷۹: چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند 23شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان ...24شمارهٔ ۱۸۱: از جور گلرخان دل من خوار و زار شد 25شمارهٔ ۱۸۲: تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوس ...26شمارهٔ ۱۸۳: گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد 27شمارهٔ ۱۸۴: مجاوران سر کوی یار سر بخشند 28شمارهٔ ۱۸۵: مدام از کشت امیدم خس و خاشاک می ر ...29شمارهٔ ۱۸۶: پیش لبت که مرد که هم از تو جان ند ...30شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 31شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...32شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...33شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 34شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 35شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 36شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 37شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...38شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...39شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...40شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 41شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 42شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 43شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 44شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...45شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...46شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...47شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...48شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...49شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...50شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 51شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...52شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 53شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 54شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 55شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...56شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 57شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...58شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 59شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 60شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...61شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 62شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 63شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 64شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...65شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...66شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 67شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 68شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 69شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 70شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 71شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 72شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...73شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 74شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 75شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...76شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 77شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...78شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 79شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 80شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 81شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...82شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 83شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...84شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 85شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...86شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...87شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 88شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...89شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 90شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 91شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...92شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 93شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...94شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 95شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 96شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 97شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 98شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 99شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 100شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 101شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 102شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 103شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 104شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 105شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 106شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...107شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 108شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...109شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...110شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...111شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...112شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 113شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 114شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 115شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 116شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 117شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...118شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...119شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 120شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 121شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...122شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...123شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...124شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...125شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...126شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 127شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 128شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 129شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 130شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 131شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 132شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 133شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 134شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...135شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 136شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...137شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 138شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 139شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 140شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 141شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 142شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 143شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 144شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 145شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...146شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 147شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 148شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 149شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 150شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 151شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...152شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 153شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 154شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...155شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...156شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 157شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...158شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...159شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 160شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 161شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...162شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 163شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 164شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 165شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 166شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 167شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 168شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 169شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 170شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 171شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 172شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...173شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 174شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 175شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 176شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 177شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...178شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...179شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...180شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 181شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 182شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...183شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 184شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...185شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟186شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...187شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 188شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...189شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...190شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...191شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 192شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 193شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 194شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 195شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...196شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 197شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...198شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...199شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 200شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...201شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 202شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 203شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...204شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...205شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...206شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...207شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 208شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 209شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 210شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...211شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 212شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 213شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 214شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 215شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...216شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...217شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 218شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...219شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 220شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...221شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 222شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...223شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...224شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...225شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 226شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...227شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...228شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...229شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 230شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 231شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 232شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 233شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 234شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 235شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...236شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...237شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 238شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...239شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 240شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 241شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...242شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...243شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 244شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 245شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 246شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 247شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 248شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 249شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...250شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 251شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 252شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 253شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...254شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 255شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...256شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...257شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 258شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 259شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 260شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...261شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...262شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...263شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...264شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 265شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 266شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 267شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 268شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 269شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...270شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...271شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...272شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...273شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...274شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...275شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 276شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 277شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 278شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 279شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 280شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...281شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 282شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 283شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 284شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...285شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 286شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...287شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 288شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 289شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...290شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...291شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...292شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...293شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...294شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...295شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...296شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...297شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...298شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...299شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...300شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...301شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...302شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 303شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 304شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...305شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 306شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 307شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...308شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...309شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 310شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 311شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...312شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...313شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...314شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 315شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 316شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 317شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...318شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 319شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...320شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 321شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...322شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...323شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...324شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 325شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 326شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 327شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 328شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...329شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 330شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 331شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 332شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...333شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 334شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 335شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...336شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 337شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 338شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 339شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...340شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 341شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...342شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 343شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...344شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 345شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 346شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 347شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...348شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...349شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...350شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...351شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 352شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...353شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 354شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 355شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 356شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 357شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 358شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...359شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 360شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...361شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 362شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 363شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 364شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 365شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 366شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 367شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 368شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 369شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 370شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...371شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 372شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 373شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 374شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 375شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...376شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 377شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 378شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 379شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 380شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...381شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...382شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 383شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...384شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...385شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 386شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...387شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 388شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 389شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...390شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...391شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...392شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...393شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...394شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...395شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 396شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 397شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...398شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...399شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...400شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 401شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...402شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 403شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 404شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 405شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 406شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 407شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...408شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...409شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 410شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...411شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 412شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 413شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 414شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...415شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 416شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...417شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 418شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...419شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ