کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد
    گر نسوزد دل، کجا این روشنی بیرون دهد
    بس محالست اینکه گردونم دهد نقد مراد
    او که تا یکذره دارم می ستاند چون دهد
    گرنه از بیداد او تیغم رسد بر استخوان
    کی بگویم این حکایتها که بوی خون دهد
    ماهی اندامی که سوزی در جگر دارم ازو
    بر نگردم گر هزاران غوطه در جیحون دهد
    حقه ی فیروزه ی افلاک دارد نوش و نیش
    دل خراشد هر که را یکبار ازین معجون دهد
    طالب میخانه ی عشقم که مست جام او
    حشمت جمشید بخشد ملک افریدون دهد
    وه چه دلکش مجلسی داری که هر روز آفتاب
    رو به دیوار تو آرد پشت بر گردون دهد
    عشق در هر مشربی کیفیتی دارد غریب
    یک شرابست این و لیکن نشأه دیگرگون دهد
    دیده دریا کن فغانی تا کنارت پر شود
    تا صدف باران نگیرد کی در مکنون دهد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha