به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۵۳: در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست

770عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست
دیوانه را مقام بویرانه خوشترست
این قطره های اشک عقیقی زمان زمان
در دیده ام ز سبحه صد دانه خوشترست
ای پندگو خموش که در گوش جان من
یک ناله ی حزین ز صد افسانه خوشترست
سوزیست گرم شام و سحر شمع را ولی
این سوختن ز جانب پروانه خوشترست
ساقی من اختیار ندارم ز بیخودی
در دست اختیار تو پیمانه خوشترست
شرم و ادب نه شیوه ی شوخی و دلبریست
در نرگس تو شیوه ی مستانه خوشترست
تا کی درون پرده کشیدن شراب عشق
این گیر و دار بر در میخانه خوشترست
دیوانه شد فغانی ورست از کمند عقل
آزادگی بمردم دیوانه خوشترست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۲: خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست 2شمارهٔ ۱۵۳: در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست 3شمارهٔ ۱۵۴: دیوانه ام مرا سخن واژگون بسست 4شمارهٔ ۱۵۵: مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث 5شمارهٔ ۱۵۶: دو هفته ییکه حریفی درین سرای سپنج 6شمارهٔ ۱۵۷: ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح 7شمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ 8شمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند 9شمارهٔ ۱۶۰: دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد 10شمارهٔ ۱۶۱: این باد ز طرف چمن کیست که داند 11شمارهٔ ۱۶۲: آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند 12شمارهٔ ۱۶۳: هرگز این دست تهی بند نقابی نکشید 13شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد 14شمارهٔ ۱۶۵: گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می بای ...15شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود 16شمارهٔ ۱۶۷: محتسب گر بدر میکده مانع نشود 17شمارهٔ ۱۶۸: چو باشم سر بزانو مانده شب در فکر ...18شمارهٔ ۱۶۹: مقیدان تو از یاد غیر خاموشند 19شمارهٔ ۱۷۰: آنی که از تو حرف جفا می توان شنید 20شمارهٔ ۱۷۱: فراوشم شود چندان کزو بیداد می آید 21شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگ ...22شمارهٔ ۱۷۳: خزان آمد گریبان را برندی چاک خواه ...23شمارهٔ ۱۷۴: بتان شهر که ترکانه باج می طلبند 24شمارهٔ ۱۷۵: آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد 25شمارهٔ ۱۷۶: ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا ک ...26شمارهٔ ۱۷۷: بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند 27شمارهٔ ۱۷۸: سیمای توام در دل پر نور نگنجد 28شمارهٔ ۱۷۹: چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند 29شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان ...30شمارهٔ ۱۸۱: از جور گلرخان دل من خوار و زار شد 31شمارهٔ ۱۸۲: تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوس ...32شمارهٔ ۱۸۳: گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد 33شمارهٔ ۱۸۴: مجاوران سر کوی یار سر بخشند 34شمارهٔ ۱۸۵: مدام از کشت امیدم خس و خاشاک می ر ...35شمارهٔ ۱۸۶: پیش لبت که مرد که هم از تو جان ند ...36شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 37شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...38شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...39شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 40شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 41شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 42شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 43شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...44شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...45شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...46شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 47شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 48شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 49شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 50شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...51شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...52شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...53شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...54شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...55شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...56شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 57شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...58شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 59شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 60شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 61شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...62شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 63شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...64شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 65شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 66شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...67شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 68شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 69شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 70شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...71شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...72شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 73شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 74شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 75شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 76شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 77شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 78شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...79شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 80شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 81شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...82شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 83شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...84شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 85شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 86شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 87شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...88شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 89شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...90شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 91شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...92شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...93شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 94شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...95شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 96شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 97شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...98شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 99شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...100شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 101شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 102شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 103شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 104شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 105شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 106شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 107شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 108شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 109شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 110شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 111شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 112شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...113شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 114شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...115شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...116شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...117شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...118شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 119شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 120شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 121شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 122شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 123شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...124شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...125شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 126شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 127شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...128شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...129شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...130شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...131شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...132شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 133شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 134شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 135شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 136شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 137شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 138شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 139شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 140شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...141شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 142شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...143شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 144شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 145شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 146شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 147شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 148شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 149شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 150شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 151شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...152شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 153شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 154شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 155شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 156شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 157شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...158شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 159شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 160شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...161شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...162شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 163شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...164شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...165شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 166شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 167شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...168شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 169شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 170شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 171شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 172شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 173شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 174شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 175شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 176شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 177شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 178شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...179شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 180شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 181شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 182شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 183شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...184شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...185شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...186شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 187شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 188شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...189شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 190شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...191شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟192شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...193شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 194شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...195شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...196شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...197شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 198شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 199شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 200شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 201شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...202شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 203شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...204شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...205شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 206شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...207شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 208شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 209شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...210شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...211شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...212شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...213شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 214شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 215شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 216شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...217شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 218شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 219شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 220شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 221شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...222شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...223شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 224شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...225شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 226شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...227شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 228شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...229شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...230شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...231شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 232شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...233شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...234شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...235شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 236شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 237شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 238شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 239شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 240شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 241شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...242شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...243شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 244شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...245شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 246شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 247شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...248شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...249شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 250شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 251شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 252شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 253شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 254شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 255شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...256شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 257شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 258شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 259شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...260شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 261شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...262شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...263شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 264شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 265شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 266شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...267شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...268شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...269شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...270شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 271شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 272شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 273شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 274شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 275شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...276شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...277شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...278شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...279شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...280شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...281شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 282شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 283شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 284شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 285شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 286شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...287شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 288شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 289شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 290شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...291شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 292شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...293شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 294شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 295شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...296شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...297شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...298شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...299شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...300شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...301شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...302شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...303شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...304شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...305شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...306شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...307شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...308شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 309شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 310شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...311شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 312شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 313شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...314شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...315شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 316شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 317شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...318شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...319شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...320شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 321شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 322شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 323شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...324شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 325شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...326شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 327شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...328شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...329شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...330شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 331شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 332شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 333شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 334شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...335شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 336شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 337شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 338شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...339شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 340شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 341شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...342شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 343شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 344شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 345شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...346شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 347شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...348شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 349شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...350شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 351شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 352شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 353شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...354شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...355شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...356شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...357شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 358شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...359شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 360شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 361شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 362شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 363شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 364شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...365شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 366شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...367شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 368شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 369شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 370شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 371شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 372شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 373شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 374شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 375شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 376شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...377شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 378شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 379شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 380شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 381شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...382شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 383شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 384شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 385شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 386شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...387شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...388شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 389شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...390شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...391شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 392شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...393شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 394شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 395شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...396شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...397شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...398شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...399شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...400شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...401شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 402شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 403شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...404شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...405شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...406شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 407شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...408شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 409شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 410شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 411شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 412شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 413شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...414شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...415شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 416شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...417شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 418شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 419شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 420شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...421شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 422شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...423شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 424شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...425شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ