به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۲۰: ما را ز نوبهار گل روی او ببست

820عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ما را ز نوبهار گل روی او ببست
مد نظر بنفشه ی خود روی او بسست
گو سرو ناز جلوه مکن در حریم باغ
کانجا خرام قامت دلجوی او بسست
بگشای ای نسیم سحر جیب غنچه را
از بوی گل چه سود مرا بوی او بسست
گو صحن روضه جلوه گه مرغ سدره باش
مرغ دل مرا چمن کوی او بسست
چین در جبین بکشتن ما تا کی ای رقیب
ناز و کرشمه ی خم ابروی او بسست
جای سری که گشت گران از می وصال
در خواب بیخودی سر زانوی او بسست
بیدار ساز یکدمش ای همدم صبوح
در خواب ناز نرگس جادوی او بسست
جعد بنفشه را چکنم دام راه دل
دیوانه ام مرا شکن موی او بسست
مهر دهان تلخ فغانی شب وصال
افسانه ی عقیق سخنگوی او بسست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۹: نیست بیرون و درونم ذره یی خالی ز ...2شمارهٔ ۱۲۰: ما را ز نوبهار گل روی او ببست 3شمارهٔ ۱۲۱: دمی که آن گل خندان بقصد خون منست 4شمارهٔ ۱۲۲: ماه رخسار تو آیینه ی مقصود منست 5شمارهٔ ۱۲۳: خوبان که ز ملک دلشان چشم خراجست 6شمارهٔ ۱۲۴: ما را نه میل باغ و نه پروای بلبلس ...7شمارهٔ ۱۲۵: عاشقان را دم گرم و نفس سرد بسست 8شمارهٔ ۱۲۶: عیدست و نوبهار و چمن سبز و خرمست 9شمارهٔ ۱۲۷: چمن ز سایه ی سروت چو گلشن ارمست 10شمارهٔ ۱۲۸: در دلم سوزی عجب از عشق زیبا دلبری ...11شمارهٔ ۱۲۹: چمن شکفت و نسیمی ز هر گلی برخاست 12شمارهٔ ۱۳۰: آزاد بلبلی که بدام بلا نسوخت 13شمارهٔ ۱۳۱: خود رای من بخلوت رازت پناه چیست 14شمارهٔ ۱۳۲: بیگناهم خشم و نازت با من ای خود ک ...15شمارهٔ ۱۳۳: غمی دارم ازو سودم همینست 16شمارهٔ ۱۳۴: آه ازین ناز و دلبری که تراست 17شمارهٔ ۱۳۵: دوش آه من سر راهش برسم داد بست 18شمارهٔ ۱۳۶: از گلم گلها شکفت و از مزارم لاله ...19شمارهٔ ۱۳۷: خورشید من که رخش جفا گرم داشتست 20شمارهٔ ۱۳۸: باز با مرغ سحر خوان غنچه عهد تازه ...21شمارهٔ ۱۳۹: اگرچه زشت نماید بدوستان ستم دوست 22شمارهٔ ۱۴۰: دست اجلم بر دل ماتمزده ره بست 23شمارهٔ ۱۴۱: با که گویم اینکه در بیخوابیم شب چ ...24شمارهٔ ۱۴۲: هر زمان از عشق پاک آن شوخ با من خ ...25شمارهٔ ۱۴۳: سبزی آثار خط گرد لب آن ساده بست 26شمارهٔ ۱۴۴: دل بیتو چنان سوخت که داغش نتوان ی ...27شمارهٔ ۱۴۵: چشمم نظری در رخ آن دل گسل انداخت 28شمارهٔ ۱۴۶: یار باید که غم یار خورد یار کجاست 29شمارهٔ ۱۴۷: روزی که در دلم عشق تو خانه ساخت 30شمارهٔ ۱۴۸: باده در جامت مدام از اشک گلگون من ...31شمارهٔ ۱۴۹: مست تو بجز ناله ی جانسوز ندانست 32شمارهٔ ۱۵۰: بازم چراغ دل بمی ناب روشنست 33شمارهٔ ۱۵۱: من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یاف ...34شمارهٔ ۱۵۲: خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست 35شمارهٔ ۱۵۳: در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست 36شمارهٔ ۱۵۴: دیوانه ام مرا سخن واژگون بسست 37شمارهٔ ۱۵۵: مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث 38شمارهٔ ۱۵۶: دو هفته ییکه حریفی درین سرای سپنج 39شمارهٔ ۱۵۷: ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح 40شمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ 41شمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند 42شمارهٔ ۱۶۰: دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد 43شمارهٔ ۱۶۱: این باد ز طرف چمن کیست که داند 44شمارهٔ ۱۶۲: آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند 45شمارهٔ ۱۶۳: هرگز این دست تهی بند نقابی نکشید 46شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد 47شمارهٔ ۱۶۵: گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می بای ...48شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود 49شمارهٔ ۱۶۷: محتسب گر بدر میکده مانع نشود 50شمارهٔ ۱۶۸: چو باشم سر بزانو مانده شب در فکر ...51شمارهٔ ۱۶۹: مقیدان تو از یاد غیر خاموشند 52شمارهٔ ۱۷۰: آنی که از تو حرف جفا می توان شنید 53شمارهٔ ۱۷۱: فراوشم شود چندان کزو بیداد می آید 54شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگ ...55شمارهٔ ۱۷۳: خزان آمد گریبان را برندی چاک خواه ...56شمارهٔ ۱۷۴: بتان شهر که ترکانه باج می طلبند 57شمارهٔ ۱۷۵: آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد 58شمارهٔ ۱۷۶: ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا ک ...59شمارهٔ ۱۷۷: بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند 60شمارهٔ ۱۷۸: سیمای توام در دل پر نور نگنجد 61شمارهٔ ۱۷۹: چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند 62شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان ...63شمارهٔ ۱۸۱: از جور گلرخان دل من خوار و زار شد 64شمارهٔ ۱۸۲: تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوس ...65شمارهٔ ۱۸۳: گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد 66شمارهٔ ۱۸۴: مجاوران سر کوی یار سر بخشند 67شمارهٔ ۱۸۵: مدام از کشت امیدم خس و خاشاک می ر ...68شمارهٔ ۱۸۶: پیش لبت که مرد که هم از تو جان ند ...69شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 70شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...71شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...72شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 73شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 74شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 75شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 76شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...77شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...78شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...79شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 80شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 81شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 82شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 83شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...84شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...85شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...86شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...87شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...88شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...89شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 90شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...91شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 92شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 93شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 94شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...95شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 96شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...97شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 98شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 99شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...100شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 101شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 102شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 103شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...104شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...105شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 106شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 107شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 108شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 109شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 110شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 111شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...112شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 113شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 114شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...115شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 116شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...117شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 118شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 119شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 120شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...121شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 122شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...123شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 124شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...125شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...126شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 127شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...128شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 129شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 130شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...131شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 132شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...133شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 134شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 135شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 136شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 137شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 138شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 139شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 140شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 141شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 142شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 143شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 144شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 145شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...146شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 147شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...148شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...149شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...150شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...151شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 152شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 153شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 154شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 155شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 156شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...157شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...158شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 159شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 160شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...161شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...162شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...163شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...164شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...165شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 166شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 167شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 168شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 169شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 170شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 171شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 172شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 173شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...174شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 175شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...176شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 177شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 178شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 179شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 180شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 181شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 182شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 183شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 184شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...185شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 186شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 187شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 188شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 189شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 190شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...191شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 192شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 193شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...194شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...195شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 196شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...197شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...198شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 199شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 200شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...201شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 202شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 203شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 204شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 205شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 206شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 207شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 208شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 209شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 210شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 211شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...212شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 213شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 214شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 215شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 216شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...217شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...218شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...219شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 220شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 221شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...222شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 223شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...224شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟225شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...226شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 227شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...228شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...229شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...230شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 231شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 232شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 233شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 234شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...235شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 236شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...237شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...238شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 239شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...240شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 241شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 242شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...243شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...244شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...245شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...246شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 247شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 248شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 249شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...250شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 251شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 252شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 253شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 254شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...255شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...256شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 257شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...258شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 259شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...260شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 261شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...262شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...263شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...264شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 265شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...266شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...267شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...268شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 269شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 270شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 271شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 272شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 273شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 274شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...275شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...276شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 277شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...278شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 279شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 280شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...281شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...282شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 283شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 284شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 285شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 286شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 287شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 288شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...289شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 290شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 291شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 292شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...293شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 294شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...295شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...296شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 297شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 298شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 299شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...300شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...301شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...302شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...303شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 304شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 305شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 306شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 307شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 308شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...309شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...310شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...311شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...312شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...313شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...314شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 315شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 316شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 317شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 318شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 319شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...320شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 321شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 322شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 323شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...324شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 325شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...326شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 327شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 328شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...329شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...330شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...331شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...332شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...333شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...334شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...335شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...336شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...337شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...338شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...339شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...340شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...341شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 342شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 343شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...344شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 345شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 346شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...347شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...348شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 349شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 350شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...351شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...352شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...353شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 354شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 355شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 356شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...357شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 358شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...359شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 360شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...361شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...362شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...363شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 364شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 365شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 366شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 367شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...368شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 369شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 370شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 371شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...372شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 373شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 374شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...375شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 376شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 377شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 378شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...379شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 380شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...381شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 382شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...383شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 384شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 385شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 386شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...387شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...388شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...389شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...390شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 391شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...392شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 393شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 394شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 395شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 396شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 397شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...398شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 399شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...400شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 401شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 402شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 403شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 404شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 405شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 406شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 407شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 408شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 409شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...410شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 411شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 412شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 413شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 414شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...415شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 416شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 417شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 418شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 419شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...420شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...421شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 422شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...423شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...424شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 425شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...426شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 427شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 428شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...429شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...430شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...431شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...432شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...433شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...434شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 435شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 436شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...437شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...438شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...439شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 440شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...441شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 442شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 443شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 444شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 445شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 446شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...447شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...448شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 449شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...450شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 451شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 452شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 453شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...454شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 455شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...456شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 457شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...458شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ