کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشمم نظری در رخ آن دل گسل انداخت
    درهم شد و تیرم بدل منفعل انداخت
    جنگ من و معشوق چو جنگ دل و دیده ست
    کو حمله بدل زد دل پر خون بگل انداخت
    در جامه نمی گنجم ازین شوق که آن شمع
    دستم بگریبان زد و آتش بدل انداخت
    می خواست که سر رشته فرو ریزدم از هم
    آتش شد و سوزم بدل مضمحل انداخت
    یکبار نپرسید بغلتیدن چشمی
    ما را که ز مژگان زدن متصل انداخت
    هر بهله ی بلغار که در دست نگاریست
    دستیست که سرپنجه ی ترک چگل انداخت
    در آب و عرق از غضب یار فغانی
    دل را چو گل نم زده خوار و خجل انداخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha