به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۴۳: سبزی آثار خط گرد لب آن ساده بست

1160عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سبزی آثار خط گرد لب آن ساده بست
این عجب آب زمرد بین که بر بیجاده بست
کشته ی آن خط نوخیزم که چون ترکیب شد
صورتش معنی آب زندگی در باده بست
ایکه در دامی نیفتادی مبین زنجیر زلف
این کمند ناز پای مردم آزاده بست
زان نوآموزم جگر خونشد بلی دارد زیان
هر که پیمان با حریف کار ناافتاده بست
آنکه دامن می فشاند از گرد راه میفروش
بهر بزمش گل خرید و بر سر سجاده بست
خواستم تا چون غلامان در سرای او روم
در برویم یا بخاک آستان ننهاده بست
هر سر موی فغانی رشته ی زنار شد
تابنای عهد با آن نامسلمان زاده بست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴۲: هر زمان از عشق پاک آن شوخ با من خ ...2شمارهٔ ۱۴۳: سبزی آثار خط گرد لب آن ساده بست 3شمارهٔ ۱۴۴: دل بیتو چنان سوخت که داغش نتوان ی ...4شمارهٔ ۱۴۵: چشمم نظری در رخ آن دل گسل انداخت 5شمارهٔ ۱۴۶: یار باید که غم یار خورد یار کجاست 6شمارهٔ ۱۴۷: روزی که در دلم عشق تو خانه ساخت 7شمارهٔ ۱۴۸: باده در جامت مدام از اشک گلگون من ...8شمارهٔ ۱۴۹: مست تو بجز ناله ی جانسوز ندانست 9شمارهٔ ۱۵۰: بازم چراغ دل بمی ناب روشنست 10شمارهٔ ۱۵۱: من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یاف ...11شمارهٔ ۱۵۲: خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست 12شمارهٔ ۱۵۳: در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست 13شمارهٔ ۱۵۴: دیوانه ام مرا سخن واژگون بسست 14شمارهٔ ۱۵۵: مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث 15شمارهٔ ۱۵۶: دو هفته ییکه حریفی درین سرای سپنج 16شمارهٔ ۱۵۷: ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح 17شمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ 18شمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند 19شمارهٔ ۱۶۰: دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد 20شمارهٔ ۱۶۱: این باد ز طرف چمن کیست که داند 21شمارهٔ ۱۶۲: آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند 22شمارهٔ ۱۶۳: هرگز این دست تهی بند نقابی نکشید 23شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد 24شمارهٔ ۱۶۵: گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می بای ...25شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود 26شمارهٔ ۱۶۷: محتسب گر بدر میکده مانع نشود 27شمارهٔ ۱۶۸: چو باشم سر بزانو مانده شب در فکر ...28شمارهٔ ۱۶۹: مقیدان تو از یاد غیر خاموشند 29شمارهٔ ۱۷۰: آنی که از تو حرف جفا می توان شنید 30شمارهٔ ۱۷۱: فراوشم شود چندان کزو بیداد می آید 31شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگ ...32شمارهٔ ۱۷۳: خزان آمد گریبان را برندی چاک خواه ...33شمارهٔ ۱۷۴: بتان شهر که ترکانه باج می طلبند 34شمارهٔ ۱۷۵: آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد 35شمارهٔ ۱۷۶: ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا ک ...36شمارهٔ ۱۷۷: بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند 37شمارهٔ ۱۷۸: سیمای توام در دل پر نور نگنجد 38شمارهٔ ۱۷۹: چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند 39شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان ...40شمارهٔ ۱۸۱: از جور گلرخان دل من خوار و زار شد 41شمارهٔ ۱۸۲: تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوس ...42شمارهٔ ۱۸۳: گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد 43شمارهٔ ۱۸۴: مجاوران سر کوی یار سر بخشند 44شمارهٔ ۱۸۵: مدام از کشت امیدم خس و خاشاک می ر ...45شمارهٔ ۱۸۶: پیش لبت که مرد که هم از تو جان ند ...46شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 47شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...48شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...49شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 50شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 51شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 52شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 53شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...54شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...55شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...56شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 57شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 58شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 59شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 60شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...61شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...62شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...63شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...64شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...65شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...66شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 67شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...68شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 69شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 70شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 71شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...72شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 73شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...74شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 75شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 76شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...77شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 78شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 79شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 80شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...81شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...82شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 83شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 84شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 85شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 86شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 87شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 88شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...89شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 90شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 91شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...92شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 93شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...94شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 95شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 96شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 97شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...98شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 99شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...100شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 101شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...102شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...103شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 104شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...105شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 106شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 107شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...108شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 109شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...110شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 111شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 112شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 113شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 114شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 115شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 116شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 117شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 118شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 119شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 120شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 121شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 122شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...123شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 124شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...125شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...126شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...127شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...128شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 129شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 130شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 131شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 132شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 133شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...134شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...135شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 136شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 137شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...138شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...139شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...140شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...141شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...142شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 143شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 144شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 145شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 146شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 147شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 148شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 149شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 150شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...151شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 152شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...153شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 154شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 155شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 156شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 157شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 158شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 159شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 160شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 161شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...162شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 163شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 164شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 165شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 166شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 167شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...168شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 169شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 170شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...171شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...172شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 173شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...174شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...175شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 176شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 177شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...178شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 179شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 180شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 181شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 182شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 183شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 184شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 185شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 186شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 187شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 188شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...189شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 190شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 191شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 192شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 193شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...194شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...195شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...196شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 197شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 198شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...199شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 200شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...201شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟202شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...203شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 204شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...205شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...206شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...207شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 208شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 209شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 210شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 211شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...212شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 213شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...214شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...215شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 216شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...217شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 218شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 219شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...220شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...221شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...222شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...223شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 224شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 225شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 226شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...227شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 228شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 229شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 230شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 231شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...232شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...233شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 234شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...235شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 236شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...237شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 238شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...239شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...240شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...241شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 242شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...243شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...244شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...245شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 246شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 247شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 248شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 249شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 250شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 251شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...252شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...253شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 254شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...255شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 256شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 257شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...258شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...259شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 260شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 261شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 262شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 263شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 264شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 265شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...266شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 267شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 268شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 269شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...270شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 271شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...272شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...273شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 274شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 275شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 276شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...277شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...278شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...279شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...280شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 281شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 282شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 283شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 284شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 285شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...286شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...287شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...288شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...289شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...290شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...291شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 292شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 293شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 294شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 295شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 296شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...297شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 298شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 299شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 300شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...301شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 302شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...303شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 304شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 305شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...306شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...307شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...308شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...309شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...310شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...311شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...312شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...313شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...314شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...315شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...316شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...317شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...318شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 319شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 320شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...321شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 322شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 323شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...324شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...325شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 326شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 327شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...328شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...329شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...330شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 331شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 332شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 333شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...334شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 335شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...336شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 337شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...338شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...339شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...340شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 341شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 342شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 343شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 344شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...345شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 346شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 347شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 348شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...349شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 350شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 351شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...352شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 353شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 354شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 355شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...356شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 357شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...358شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 359شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...360شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 361شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 362شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 363شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...364شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...365شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...366شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...367شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 368شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...369شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 370شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 371شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 372شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 373شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 374شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...375شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 376شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...377شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 378شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 379شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 380شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 381شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 382شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 383شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 384شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 385شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 386شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...387شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 388شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 389شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 390شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 391شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...392شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 393شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 394شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 395شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 396شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...397شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...398شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 399شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...400شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...401شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 402شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...403شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 404شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 405شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...406شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...407شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...408شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...409شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...410شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...411شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 412شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 413شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...414شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...415شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...416شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 417شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...418شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 419شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 420شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 421شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 422شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 423شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...424شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...425شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 426شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...427شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 428شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 429شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 430شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...431شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 432شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...433شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 434شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...435شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ