به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۳۲: بیگناهم خشم و نازت با من ای خود کام چیست

780عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بیگناهم خشم و نازت با من ای خود کام چیست
یک طمع ناکرده زان لب این همه دشنام چیست
ناگزیده آن لب شیرین چه داند هر کسی
کز تو بر جان من رسوای خون آشام چیست
یار پیش دیده و دل همچنان در اضطراب
سوختم این آتشم بر جان بی آرام چیست
بی سخن گردد دل دشمن بحال من کباب
گر برد بویی کزان خونخواره ام در جام چیست
داغ داغم کردی ایدل در تمنای وصال
آتشم در جان زدی باز این خیال خام چیست
بیشتر عمرم از آن بدخو بناکامی گذشت
بهر اندک روزگاری دیگر این ابرام چیست
شاخ گل در بر می آرد فغانی ز آب چشم
عیش مردم تلخ شد این گریه ی هر شام چیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۱: خود رای من بخلوت رازت پناه چیست 2شمارهٔ ۱۳۲: بیگناهم خشم و نازت با من ای خود ک ...3شمارهٔ ۱۳۳: غمی دارم ازو سودم همینست 4شمارهٔ ۱۳۴: آه ازین ناز و دلبری که تراست 5شمارهٔ ۱۳۵: دوش آه من سر راهش برسم داد بست 6شمارهٔ ۱۳۶: از گلم گلها شکفت و از مزارم لاله ...7شمارهٔ ۱۳۷: خورشید من که رخش جفا گرم داشتست 8شمارهٔ ۱۳۸: باز با مرغ سحر خوان غنچه عهد تازه ...9شمارهٔ ۱۳۹: اگرچه زشت نماید بدوستان ستم دوست 10شمارهٔ ۱۴۰: دست اجلم بر دل ماتمزده ره بست 11شمارهٔ ۱۴۱: با که گویم اینکه در بیخوابیم شب چ ...12شمارهٔ ۱۴۲: هر زمان از عشق پاک آن شوخ با من خ ...13شمارهٔ ۱۴۳: سبزی آثار خط گرد لب آن ساده بست 14شمارهٔ ۱۴۴: دل بیتو چنان سوخت که داغش نتوان ی ...15شمارهٔ ۱۴۵: چشمم نظری در رخ آن دل گسل انداخت 16شمارهٔ ۱۴۶: یار باید که غم یار خورد یار کجاست 17شمارهٔ ۱۴۷: روزی که در دلم عشق تو خانه ساخت 18شمارهٔ ۱۴۸: باده در جامت مدام از اشک گلگون من ...19شمارهٔ ۱۴۹: مست تو بجز ناله ی جانسوز ندانست 20شمارهٔ ۱۵۰: بازم چراغ دل بمی ناب روشنست 21شمارهٔ ۱۵۱: من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یاف ...22شمارهٔ ۱۵۲: خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست 23شمارهٔ ۱۵۳: در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست 24شمارهٔ ۱۵۴: دیوانه ام مرا سخن واژگون بسست 25شمارهٔ ۱۵۵: مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث 26شمارهٔ ۱۵۶: دو هفته ییکه حریفی درین سرای سپنج 27شمارهٔ ۱۵۷: ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح 28شمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ 29شمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند 30شمارهٔ ۱۶۰: دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد 31شمارهٔ ۱۶۱: این باد ز طرف چمن کیست که داند 32شمارهٔ ۱۶۲: آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند 33شمارهٔ ۱۶۳: هرگز این دست تهی بند نقابی نکشید 34شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد 35شمارهٔ ۱۶۵: گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می بای ...36شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود 37شمارهٔ ۱۶۷: محتسب گر بدر میکده مانع نشود 38شمارهٔ ۱۶۸: چو باشم سر بزانو مانده شب در فکر ...39شمارهٔ ۱۶۹: مقیدان تو از یاد غیر خاموشند 40شمارهٔ ۱۷۰: آنی که از تو حرف جفا می توان شنید 41شمارهٔ ۱۷۱: فراوشم شود چندان کزو بیداد می آید 42شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگ ...43شمارهٔ ۱۷۳: خزان آمد گریبان را برندی چاک خواه ...44شمارهٔ ۱۷۴: بتان شهر که ترکانه باج می طلبند 45شمارهٔ ۱۷۵: آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد 46شمارهٔ ۱۷۶: ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا ک ...47شمارهٔ ۱۷۷: بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند 48شمارهٔ ۱۷۸: سیمای توام در دل پر نور نگنجد 49شمارهٔ ۱۷۹: چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند 50شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان ...51شمارهٔ ۱۸۱: از جور گلرخان دل من خوار و زار شد 52شمارهٔ ۱۸۲: تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوس ...53شمارهٔ ۱۸۳: گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد 54شمارهٔ ۱۸۴: مجاوران سر کوی یار سر بخشند 55شمارهٔ ۱۸۵: مدام از کشت امیدم خس و خاشاک می ر ...56شمارهٔ ۱۸۶: پیش لبت که مرد که هم از تو جان ند ...57شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 58شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...59شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...60شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 61شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 62شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 63شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 64شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...65شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...66شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...67شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 68شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 69شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 70شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 71شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...72شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...73شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...74شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...75شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...76شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...77شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 78شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...79شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 80شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 81شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 82شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...83شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 84شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...85شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 86شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 87شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...88شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 89شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 90شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 91شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...92شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...93شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 94شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 95شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 96شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 97شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 98شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 99شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...100شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 101شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 102شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...103شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 104شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...105شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 106شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 107شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 108شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...109شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 110شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...111شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 112شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...113شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...114شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 115شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...116شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 117شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 118شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...119شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 120شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...121شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 122شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 123شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 124شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 125شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 126شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 127شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 128شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 129شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 130شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 131شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 132شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 133شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...134شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 135شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...136شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...137شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...138شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...139شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 140شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 141شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 142شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 143شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 144شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...145شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...146شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 147شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 148شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...149شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...150شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...151شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...152شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...153شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 154شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 155شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 156شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 157شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 158شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 159شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 160شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 161شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...162شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 163شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...164شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 165شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 166شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 167شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 168شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 169شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 170شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 171شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 172شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...173شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 174شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 175شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 176شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 177شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 178شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...179شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 180شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 181شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...182شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...183شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 184شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...185شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...186شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 187شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 188شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...189شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 190شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 191شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 192شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 193شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 194شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 195شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 196شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 197شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 198شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 199شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...200شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 201شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 202شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 203شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 204شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...205شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...206شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...207شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 208شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 209شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...210شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 211شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...212شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟213شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...214شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 215شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...216شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...217شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...218شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 219شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 220شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 221شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 222شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...223شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 224شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...225شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...226شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 227شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...228شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 229شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 230شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...231شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...232شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...233شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...234شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 235شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 236شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 237شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...238شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 239شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 240شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 241شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 242شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...243شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...244شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 245شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...246شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 247شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...248شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 249شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...250شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...251شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...252شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 253شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...254شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...255شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...256شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 257شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 258شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 259شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 260شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 261شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 262شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...263شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...264شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 265شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...266شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 267شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 268شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...269شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...270شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 271شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 272شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 273شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 274شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 275شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 276شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...277شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 278شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 279شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 280شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...281شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 282شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...283شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...284شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 285شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 286شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 287شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...288شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...289شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...290شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...291شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 292شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 293شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 294شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 295شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 296شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...297شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...298شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...299شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...300شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...301شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...302شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 303شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 304شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 305شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 306شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 307شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...308شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 309شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 310شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 311شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...312شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 313شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...314شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 315شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 316شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...317شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...318شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...319شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...320شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...321شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...322شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...323شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...324شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...325شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...326شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...327شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...328شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...329شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 330شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 331شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...332شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 333شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 334شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...335شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...336شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 337شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 338شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...339شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...340شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...341شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 342شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 343شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 344شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...345شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 346شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...347شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 348شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...349شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...350شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...351شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 352شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 353شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 354شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 355شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...356شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 357شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 358شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 359شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...360شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 361شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 362شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...363شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 364شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 365شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 366شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...367شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 368شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...369شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 370شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...371شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 372شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 373شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 374شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...375شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...376شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...377شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...378شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 379شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...380شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 381شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 382شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 383شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 384شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 385شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...386شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 387شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...388شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 389شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 390شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 391شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 392شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 393شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 394شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 395شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 396شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 397شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...398شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 399شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 400شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 401شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 402شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...403شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 404شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 405شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 406شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 407شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...408شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...409شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 410شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...411شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...412شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 413شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...414شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 415شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 416شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...417شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...418شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...419شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...420شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...421شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...422شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 423شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 424شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...425شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...426شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...427شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 428شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...429شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 430شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 431شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 432شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 433شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 434شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...435شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...436شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 437شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...438شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 439شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 440شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 441شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...442شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 443شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...444شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 445شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...446شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ