به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۳۶: از گلم گلها شکفت و از مزارم لاله خاست

1210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از گلم گلها شکفت و از مزارم لاله خاست
کشت امیدم نگر کز اشک همچون ژاله خاست
هر که بشنید آه سردم در دلش پیکان نشست
وانکه دید این جسم چون نالم ز جانش ناله خاست
آنقدر در بزم میخواران نشستی شمع من
کز لب چون انگبینت عاقبت تبخاله خاست
ماه مجلس نیمشب آیینه با من صاف کرد
از دل تنگم بیکدم گرد چندین ساله خاست
مردم از این همدمی یا رب چه هشیارانه رفت
آنکه زین مجلس باول کاسه ی غساله خاست
ساحر بابل چه داند سر ثعبان کلیم
کز سر این بحث مشکل سامری گوساله خاست
یا رب این صید از کجا آمد که چون افتاد پیش
هر طرف صد نیزه بالا گردش از دنباله خاست
ناله ی جانکاه عاشق رخنه در جان افگند
بس کن این شیون فغانی کز دلم پر کاله خاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۵: دوش آه من سر راهش برسم داد بست 2شمارهٔ ۱۳۶: از گلم گلها شکفت و از مزارم لاله ...3شمارهٔ ۱۳۷: خورشید من که رخش جفا گرم داشتست 4شمارهٔ ۱۳۸: باز با مرغ سحر خوان غنچه عهد تازه ...5شمارهٔ ۱۳۹: اگرچه زشت نماید بدوستان ستم دوست 6شمارهٔ ۱۴۰: دست اجلم بر دل ماتمزده ره بست 7شمارهٔ ۱۴۱: با که گویم اینکه در بیخوابیم شب چ ...8شمارهٔ ۱۴۲: هر زمان از عشق پاک آن شوخ با من خ ...9شمارهٔ ۱۴۳: سبزی آثار خط گرد لب آن ساده بست 10شمارهٔ ۱۴۴: دل بیتو چنان سوخت که داغش نتوان ی ...11شمارهٔ ۱۴۵: چشمم نظری در رخ آن دل گسل انداخت 12شمارهٔ ۱۴۶: یار باید که غم یار خورد یار کجاست 13شمارهٔ ۱۴۷: روزی که در دلم عشق تو خانه ساخت 14شمارهٔ ۱۴۸: باده در جامت مدام از اشک گلگون من ...15شمارهٔ ۱۴۹: مست تو بجز ناله ی جانسوز ندانست 16شمارهٔ ۱۵۰: بازم چراغ دل بمی ناب روشنست 17شمارهٔ ۱۵۱: من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یاف ...18شمارهٔ ۱۵۲: خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست 19شمارهٔ ۱۵۳: در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست 20شمارهٔ ۱۵۴: دیوانه ام مرا سخن واژگون بسست 21شمارهٔ ۱۵۵: مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث 22شمارهٔ ۱۵۶: دو هفته ییکه حریفی درین سرای سپنج 23شمارهٔ ۱۵۷: ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح 24شمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ 25شمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند 26شمارهٔ ۱۶۰: دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد 27شمارهٔ ۱۶۱: این باد ز طرف چمن کیست که داند 28شمارهٔ ۱۶۲: آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند 29شمارهٔ ۱۶۳: هرگز این دست تهی بند نقابی نکشید 30شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد 31شمارهٔ ۱۶۵: گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می بای ...32شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود 33شمارهٔ ۱۶۷: محتسب گر بدر میکده مانع نشود 34شمارهٔ ۱۶۸: چو باشم سر بزانو مانده شب در فکر ...35شمارهٔ ۱۶۹: مقیدان تو از یاد غیر خاموشند 36شمارهٔ ۱۷۰: آنی که از تو حرف جفا می توان شنید 37شمارهٔ ۱۷۱: فراوشم شود چندان کزو بیداد می آید 38شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگ ...39شمارهٔ ۱۷۳: خزان آمد گریبان را برندی چاک خواه ...40شمارهٔ ۱۷۴: بتان شهر که ترکانه باج می طلبند 41شمارهٔ ۱۷۵: آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد 42شمارهٔ ۱۷۶: ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا ک ...43شمارهٔ ۱۷۷: بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند 44شمارهٔ ۱۷۸: سیمای توام در دل پر نور نگنجد 45شمارهٔ ۱۷۹: چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند 46شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان ...47شمارهٔ ۱۸۱: از جور گلرخان دل من خوار و زار شد 48شمارهٔ ۱۸۲: تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوس ...49شمارهٔ ۱۸۳: گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد 50شمارهٔ ۱۸۴: مجاوران سر کوی یار سر بخشند 51شمارهٔ ۱۸۵: مدام از کشت امیدم خس و خاشاک می ر ...52شمارهٔ ۱۸۶: پیش لبت که مرد که هم از تو جان ند ...53شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 54شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...55شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...56شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 57شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 58شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 59شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 60شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...61شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...62شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...63شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 64شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 65شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 66شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 67شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...68شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...69شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...70شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...71شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...72شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...73شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 74شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...75شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 76شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 77شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 78شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...79شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 80شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...81شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 82شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 83شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...84شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 85شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 86شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 87شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...88شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...89شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 90شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 91شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 92شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 93شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 94شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 95شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...96شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 97شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 98شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...99شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 100شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...101شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 102شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 103شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 104شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...105شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 106شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...107شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 108شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...109شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...110شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 111شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...112شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 113شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 114شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...115شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 116شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...117شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 118شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 119شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 120شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 121شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 122شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 123شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 124شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 125شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 126شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 127شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 128شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 129شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...130شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 131شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...132شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...133شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...134شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...135شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 136شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 137شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 138شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 139شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 140شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...141شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...142شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 143شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 144شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...145شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...146شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...147شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...148شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...149شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 150شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 151شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 152شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 153شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 154شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 155شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 156شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 157شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...158شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 159شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...160شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 161شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 162شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 163شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 164شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 165شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 166شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 167شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 168شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...169شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 170شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 171شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 172شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 173شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 174شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...175شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 176شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 177شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...178شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...179شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 180شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...181شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...182شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 183شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 184شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...185شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 186شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 187شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 188شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 189شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 190شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 191شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 192شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 193شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 194شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 195شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...196شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 197شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 198شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 199شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 200شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...201شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...202شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...203شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 204شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 205شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...206شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 207شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...208شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟209شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...210شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 211شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...212شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...213شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...214شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 215شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 216شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 217شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 218شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...219شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 220شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...221شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...222شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 223شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...224شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 225شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 226شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...227شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...228شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...229شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...230شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 231شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 232شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 233شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...234شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 235شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 236شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 237شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 238شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...239شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...240شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 241شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...242شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 243شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...244شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 245شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...246شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...247شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...248شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 249شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...250شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...251شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...252شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 253شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 254شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 255شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 256شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 257شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 258شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...259شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...260شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 261شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...262شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 263شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 264شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...265شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...266شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 267شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 268شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 269شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 270شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 271شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 272شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...273شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 274شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 275شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 276شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...277شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 278شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...279شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...280شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 281شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 282شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 283شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...284شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...285شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...286شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...287شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 288شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 289شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 290شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 291شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 292شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...293شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...294شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...295شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...296شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...297شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...298شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 299شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 300شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 301شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 302شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 303شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...304شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 305شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 306شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 307شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...308شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 309شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...310شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 311شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 312شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...313شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...314شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...315شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...316شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...317شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...318شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...319شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...320شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...321شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...322شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...323شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...324شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...325شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 326شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 327شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...328شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 329شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 330شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...331شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...332شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 333شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 334شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...335شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...336شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...337شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 338شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 339شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 340شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...341شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 342شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...343شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 344شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...345شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...346شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...347شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 348شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 349شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 350شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 351شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...352شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 353شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 354شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 355شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...356شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 357شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 358شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...359شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 360شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 361شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 362شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...363شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 364شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...365شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 366شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...367شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 368شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 369شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 370شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...371شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...372شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...373شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...374شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 375شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...376شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 377شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 378شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 379شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 380شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 381شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...382شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 383شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...384شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 385شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 386شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 387شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 388شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 389شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 390شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 391شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 392شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 393شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...394شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 395شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 396شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 397شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 398شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...399شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 400شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 401شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 402شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 403شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...404شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...405شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 406شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...407شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...408شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 409شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...410شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 411شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 412شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...413شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...414شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...415شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...416شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...417شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...418شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 419شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 420شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...421شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...422شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...423شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 424شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...425شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 426شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 427شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 428شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 429شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 430شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...431شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...432شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 433شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...434شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 435شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 436شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 437شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...438شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 439شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...440شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 441شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...442شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ