به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۴۱: با که گویم اینکه در بیخوابیم شب چون گذشت

770عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با که گویم اینکه در بیخوابیم شب چون گذشت
صحبتم تلخ از جفای آن شکر لب چون گذشت
چون توان گفتن که از دل گرمی جانم چه شد
بر تن فرسوده ام آزار آن تب چون گذشت
من بهر تلخابه یی تا شب رساندم این خمار
روز تا بر آن دل نازک بمکتب چون گذشت
از زنخدانش من بیهوش خود بودم خراب
در خیالم آرزوی سیم غبغب چون گذشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴۰: دست اجلم بر دل ماتمزده ره بست 2شمارهٔ ۱۴۱: با که گویم اینکه در بیخوابیم شب چ ...3شمارهٔ ۱۴۲: هر زمان از عشق پاک آن شوخ با من خ ...4شمارهٔ ۱۴۳: سبزی آثار خط گرد لب آن ساده بست 5شمارهٔ ۱۴۴: دل بیتو چنان سوخت که داغش نتوان ی ...6شمارهٔ ۱۴۵: چشمم نظری در رخ آن دل گسل انداخت 7شمارهٔ ۱۴۶: یار باید که غم یار خورد یار کجاست 8شمارهٔ ۱۴۷: روزی که در دلم عشق تو خانه ساخت 9شمارهٔ ۱۴۸: باده در جامت مدام از اشک گلگون من ...10شمارهٔ ۱۴۹: مست تو بجز ناله ی جانسوز ندانست 11شمارهٔ ۱۵۰: بازم چراغ دل بمی ناب روشنست 12شمارهٔ ۱۵۱: من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یاف ...13شمارهٔ ۱۵۲: خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست 14شمارهٔ ۱۵۳: در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست 15شمارهٔ ۱۵۴: دیوانه ام مرا سخن واژگون بسست 16شمارهٔ ۱۵۵: مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث 17شمارهٔ ۱۵۶: دو هفته ییکه حریفی درین سرای سپنج 18شمارهٔ ۱۵۷: ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح 19شمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ 20شمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند 21شمارهٔ ۱۶۰: دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد 22شمارهٔ ۱۶۱: این باد ز طرف چمن کیست که داند 23شمارهٔ ۱۶۲: آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند 24شمارهٔ ۱۶۳: هرگز این دست تهی بند نقابی نکشید 25شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد 26شمارهٔ ۱۶۵: گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می بای ...27شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود 28شمارهٔ ۱۶۷: محتسب گر بدر میکده مانع نشود 29شمارهٔ ۱۶۸: چو باشم سر بزانو مانده شب در فکر ...30شمارهٔ ۱۶۹: مقیدان تو از یاد غیر خاموشند 31شمارهٔ ۱۷۰: آنی که از تو حرف جفا می توان شنید 32شمارهٔ ۱۷۱: فراوشم شود چندان کزو بیداد می آید 33شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگ ...34شمارهٔ ۱۷۳: خزان آمد گریبان را برندی چاک خواه ...35شمارهٔ ۱۷۴: بتان شهر که ترکانه باج می طلبند 36شمارهٔ ۱۷۵: آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد 37شمارهٔ ۱۷۶: ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا ک ...38شمارهٔ ۱۷۷: بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند 39شمارهٔ ۱۷۸: سیمای توام در دل پر نور نگنجد 40شمارهٔ ۱۷۹: چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند 41شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان ...42شمارهٔ ۱۸۱: از جور گلرخان دل من خوار و زار شد 43شمارهٔ ۱۸۲: تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوس ...44شمارهٔ ۱۸۳: گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد 45شمارهٔ ۱۸۴: مجاوران سر کوی یار سر بخشند 46شمارهٔ ۱۸۵: مدام از کشت امیدم خس و خاشاک می ر ...47شمارهٔ ۱۸۶: پیش لبت که مرد که هم از تو جان ند ...48شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 49شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...50شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...51شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 52شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 53شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 54شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 55شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...56شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...57شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...58شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 59شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 60شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 61شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 62شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...63شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...64شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...65شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...66شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...67شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...68شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 69شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...70شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 71شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 72شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 73شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...74شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 75شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...76شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 77شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 78شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...79شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 80شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 81شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 82شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...83شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...84شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 85شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 86شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 87شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 88شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 89شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 90شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...91شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 92شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 93شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...94شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 95شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...96شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 97شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 98شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 99شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...100شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 101شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...102شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 103شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...104شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...105شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 106شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...107شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 108شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 109شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...110شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 111شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...112شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 113شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 114شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 115شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 116شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 117شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 118شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 119شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 120شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 121شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 122شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 123شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 124شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...125شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 126شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...127شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...128شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...129شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...130شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 131شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 132شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 133شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 134شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 135شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...136شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...137شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 138شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 139شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...140شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...141شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...142شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...143شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...144شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 145شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 146شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 147شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 148شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 149شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 150شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 151شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 152شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...153شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 154شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...155شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 156شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 157شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 158شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 159شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 160شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 161شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 162شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 163شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...164شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 165شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 166شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 167شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 168شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 169شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...170شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 171شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 172شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...173شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...174شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 175شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...176شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...177شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 178شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 179شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...180شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 181شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 182شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 183شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 184شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 185شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 186شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 187شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 188شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 189شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 190شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...191شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 192شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 193شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 194شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 195شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...196شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...197شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...198شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 199شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 200شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...201شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 202شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...203شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟204شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...205شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 206شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...207شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...208شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...209شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 210شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 211شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 212شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 213شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...214شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 215شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...216شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...217شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 218شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...219شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 220شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 221شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...222شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...223شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...224شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...225شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 226شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 227شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 228شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...229شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 230شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 231شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 232شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 233شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...234شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...235شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 236شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...237شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 238شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...239شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 240شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...241شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...242شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...243شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 244شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...245شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...246شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...247شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 248شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 249شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 250شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 251شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 252شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 253شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...254شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...255شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 256شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...257شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 258شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 259شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...260شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...261شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 262شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 263شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 264شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 265شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 266شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 267شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...268شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 269شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 270شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 271شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...272شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 273شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...274شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...275شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 276شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 277شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 278شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...279شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...280شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...281شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...282شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 283شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 284شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 285شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 286شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 287شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...288شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...289شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...290شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...291شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...292شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...293شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 294شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 295شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 296شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 297شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 298شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...299شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 300شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 301شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 302شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...303شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 304شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...305شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 306شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 307شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...308شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...309شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...310شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...311شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...312شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...313شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...314شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...315شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...316شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...317شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...318شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...319شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...320شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 321شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 322شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...323شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 324شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 325شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...326شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...327شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 328شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 329شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...330شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...331شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...332شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 333شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 334شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 335شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...336شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 337شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...338شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 339شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...340شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...341شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...342شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 343شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 344شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 345شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 346شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...347شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 348شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 349شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 350شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...351شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 352شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 353شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...354شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 355شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 356شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 357شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...358شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 359شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...360شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 361شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...362شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 363شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 364شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 365شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...366شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...367شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...368شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...369شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 370شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...371شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 372شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 373شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 374شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 375شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 376شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...377شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 378شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...379شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 380شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 381شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 382شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 383شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 384شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 385شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 386شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 387شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 388شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...389شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 390شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 391شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 392شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 393شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...394شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 395شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 396شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 397شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 398شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...399شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...400شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 401شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...402شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...403شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 404شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...405شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 406شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 407شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...408شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...409شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...410شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...411شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...412شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...413شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 414شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 415شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...416شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...417شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...418شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 419شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...420شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 421شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 422شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 423شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 424شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 425شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...426شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...427شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 428شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...429شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 430شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 431شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 432شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...433شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 434شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...435شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 436شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...437شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ