به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۶۴: گل گل رخت ز دیده ی نمناک من شکفت

880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گل گل رخت ز دیده ی نمناک من شکفت
گلزار حسنت از نظر پاک من شکفت
خون می چکد ز داغ دل لاله در چمن
گویا همین دم از جگر چاک من شکفت
هر گل که نقشبند جمال تو نقش بست
در جویبار دیده ی نمناک من شکفت
بر روزگار کشته ی هجر تو خون گریست
هر لاله یی که صبحدم از خاک من شکفت
رویش که نوگلیست فغانی ز باغ حسن
بهر جلای دیده ی ادراک من شکفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۳: بهار و لاله ما بی گل و پیاله گذشت 2شمارهٔ ۶۴: گل گل رخت ز دیده ی نمناک من شکفت 3شمارهٔ ۶۵: دوش جان زندگی از چشمه ی حیوان تو د ...4شمارهٔ ۶۶: گل خود روی مرا بوی بنی آدم نیست 5شمارهٔ ۶۷: باز آن رخ شکفته عرقناک بهر چیست 6شمارهٔ ۶۸: هرگز به ازین پسر نبودست 7شمارهٔ ۶۹: گواه حال مستی بمکتب چشم پر خوابت 8شمارهٔ ۷۰: پیش تو ناز سروسهی جز نیاز چیست 9شمارهٔ ۷۱: غریب کوی تو بی ناله ی حزین ننشست 10شمارهٔ ۷۲: آنکه از لوح جفا نوک قلم باز گرفت 11شمارهٔ ۷۳: خرام سر و تو جان را حیات دمبدمست 12شمارهٔ ۷۴: قد تو نهالیست که آتش ثمر اوست 13شمارهٔ ۷۵: آبی که بسته اند بدلها دهان تست 14شمارهٔ ۷۶: باران و موج آب و می و روز عشرتست 15شمارهٔ ۷۷: طبیبم دید و درمانم ندانست 16شمارهٔ ۷۸: چشمت ز حال ما چو نظر باز می گرفت 17شمارهٔ ۷۹: خوش آن دمید که در دام روزگار نسوخت 18شمارهٔ ۸۰: شب دیده ام مشاهده ی آن جمال داشت 19شمارهٔ ۸۱: تویی مراد دو عالم خرد همین دانست 20شمارهٔ ۸۲: وقت گلم تمام به آه و فغان گذشت 21شمارهٔ ۸۳: باده ی صافم خلاص از آب حیوان کرده ...22شمارهٔ ۸۴: مجنون راه عشقم و دل هادی منست 23شمارهٔ ۸۵: بیمار عشق را سر و برگ علاج نیست 24شمارهٔ ۸۶: این همه شکل خوش دلکش که در گلزار ه ...25شمارهٔ ۸۷: آنرا که قدم در ره صاحبنظرانست 26شمارهٔ ۸۸: مستم اگر باده نیست لعل لب یار هست 27شمارهٔ ۸۹: گشود چاک گریبان که یاسمین اینست 28شمارهٔ ۹۰: از سرمه، نرگست همه رنگ حنا گرفت 29شمارهٔ ۹۱: بیمار ترا دیده ی نمناک همانست 30شمارهٔ ۹۲: صد شعله ی آه از دل هر گوشه نشین خا ...31شمارهٔ ۹۳: خونین جگران را چه غم از ناز و نعیم ...32شمارهٔ ۹۴: دیوانه ی ترا هوس گشت باغ نیست 33شمارهٔ ۹۵: شبانه می زده یی ماه من چنین پیداست 34شمارهٔ ۹۶: بگشا زبان که طبع زبونم گره شدست 35شمارهٔ ۹۷: جفای لاله رخان راحت و فراغ منست 36شمارهٔ ۹۸: شبست و ما همه جویای می ایاغ کجاست 37شمارهٔ ۹۹: باز امشبم ز لاله و گل خانه پر شدست 38شمارهٔ ۱۰۰: دل ببیداد نهادیم عطای تو کجاست 39شمارهٔ ۱۰۱: دور از تو عمر من همه با درد و غم ...40شمارهٔ ۱۰۲: شمع من میل منت امروز چون هر روز ن ...41شمارهٔ ۱۰۳: دوا خواهم ز تو ادراکم اینست 42شمارهٔ ۱۰۴: پیش ما خاطر شاد و دل غمناک یکیست 43شمارهٔ ۱۰۵: برویم میشوی خندان و چشمم از تو خو ...44شمارهٔ ۱۰۶: رویم شکفته از سخن تلخ مردمست 45شمارهٔ ۱۰۷: فروغ حسن تو از آه سوزناک منست 46شمارهٔ ۱۰۸: آتشکده دلی که درو منزل تو نیست 47شمارهٔ ۱۰۹: ای دل بیا که نوبت مستی گذشته است 48شمارهٔ ۱۱۰: ترک من جانب صحرا پی نخجیر شدست 49شمارهٔ ۱۱۱: تا کی بهانه ات بدل بت پرست ماست 50شمارهٔ ۱۱۲: دل بیقرار و دولت دیدار مشکلست 51شمارهٔ ۱۱۳: عاشقان را در سر شوریده سودا آتشست 52شمارهٔ ۱۱۴: باز نقاش خزان طرح دگرگون زده است 53شمارهٔ ۱۱۵: سرو من زلف پریشان بر رخ گلگون شکس ...54شمارهٔ ۱۱۶: آه کان ابرو کمان چشم سیاه از ناز ...55شمارهٔ ۱۱۷: ای آنکه همه سوختنت از پی کامست 56شمارهٔ ۱۱۸: آمد سحاب و چهره ی گلها ز خواب شست 57شمارهٔ ۱۱۹: نیست بیرون و درونم ذره یی خالی ز ...58شمارهٔ ۱۲۰: ما را ز نوبهار گل روی او ببست 59شمارهٔ ۱۲۱: دمی که آن گل خندان بقصد خون منست 60شمارهٔ ۱۲۲: ماه رخسار تو آیینه ی مقصود منست 61شمارهٔ ۱۲۳: خوبان که ز ملک دلشان چشم خراجست 62شمارهٔ ۱۲۴: ما را نه میل باغ و نه پروای بلبلس ...63شمارهٔ ۱۲۵: عاشقان را دم گرم و نفس سرد بسست 64شمارهٔ ۱۲۶: عیدست و نوبهار و چمن سبز و خرمست 65شمارهٔ ۱۲۷: چمن ز سایه ی سروت چو گلشن ارمست 66شمارهٔ ۱۲۸: در دلم سوزی عجب از عشق زیبا دلبری ...67شمارهٔ ۱۲۹: چمن شکفت و نسیمی ز هر گلی برخاست 68شمارهٔ ۱۳۰: آزاد بلبلی که بدام بلا نسوخت 69شمارهٔ ۱۳۱: خود رای من بخلوت رازت پناه چیست 70شمارهٔ ۱۳۲: بیگناهم خشم و نازت با من ای خود ک ...71شمارهٔ ۱۳۳: غمی دارم ازو سودم همینست 72شمارهٔ ۱۳۴: آه ازین ناز و دلبری که تراست 73شمارهٔ ۱۳۵: دوش آه من سر راهش برسم داد بست 74شمارهٔ ۱۳۶: از گلم گلها شکفت و از مزارم لاله ...75شمارهٔ ۱۳۷: خورشید من که رخش جفا گرم داشتست 76شمارهٔ ۱۳۸: باز با مرغ سحر خوان غنچه عهد تازه ...77شمارهٔ ۱۳۹: اگرچه زشت نماید بدوستان ستم دوست 78شمارهٔ ۱۴۰: دست اجلم بر دل ماتمزده ره بست 79شمارهٔ ۱۴۱: با که گویم اینکه در بیخوابیم شب چ ...80شمارهٔ ۱۴۲: هر زمان از عشق پاک آن شوخ با من خ ...81شمارهٔ ۱۴۳: سبزی آثار خط گرد لب آن ساده بست 82شمارهٔ ۱۴۴: دل بیتو چنان سوخت که داغش نتوان ی ...83شمارهٔ ۱۴۵: چشمم نظری در رخ آن دل گسل انداخت 84شمارهٔ ۱۴۶: یار باید که غم یار خورد یار کجاست 85شمارهٔ ۱۴۷: روزی که در دلم عشق تو خانه ساخت 86شمارهٔ ۱۴۸: باده در جامت مدام از اشک گلگون من ...87شمارهٔ ۱۴۹: مست تو بجز ناله ی جانسوز ندانست 88شمارهٔ ۱۵۰: بازم چراغ دل بمی ناب روشنست 89شمارهٔ ۱۵۱: من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یاف ...90شمارهٔ ۱۵۲: خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست 91شمارهٔ ۱۵۳: در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست 92شمارهٔ ۱۵۴: دیوانه ام مرا سخن واژگون بسست 93شمارهٔ ۱۵۵: مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث 94شمارهٔ ۱۵۶: دو هفته ییکه حریفی درین سرای سپنج 95شمارهٔ ۱۵۷: ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح 96شمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ 97شمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند 98شمارهٔ ۱۶۰: دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد 99شمارهٔ ۱۶۱: این باد ز طرف چمن کیست که داند 100شمارهٔ ۱۶۲: آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند 101شمارهٔ ۱۶۳: هرگز این دست تهی بند نقابی نکشید 102شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد 103شمارهٔ ۱۶۵: گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می بای ...104شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود 105شمارهٔ ۱۶۷: محتسب گر بدر میکده مانع نشود 106شمارهٔ ۱۶۸: چو باشم سر بزانو مانده شب در فکر ...107شمارهٔ ۱۶۹: مقیدان تو از یاد غیر خاموشند 108شمارهٔ ۱۷۰: آنی که از تو حرف جفا می توان شنید 109شمارهٔ ۱۷۱: فراوشم شود چندان کزو بیداد می آید 110شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگ ...111شمارهٔ ۱۷۳: خزان آمد گریبان را برندی چاک خواه ...112شمارهٔ ۱۷۴: بتان شهر که ترکانه باج می طلبند 113شمارهٔ ۱۷۵: آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد 114شمارهٔ ۱۷۶: ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا ک ...115شمارهٔ ۱۷۷: بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند 116شمارهٔ ۱۷۸: سیمای توام در دل پر نور نگنجد 117شمارهٔ ۱۷۹: چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند 118شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان ...119شمارهٔ ۱۸۱: از جور گلرخان دل من خوار و زار شد 120شمارهٔ ۱۸۲: تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوس ...121شمارهٔ ۱۸۳: گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد 122شمارهٔ ۱۸۴: مجاوران سر کوی یار سر بخشند 123شمارهٔ ۱۸۵: مدام از کشت امیدم خس و خاشاک می ر ...124شمارهٔ ۱۸۶: پیش لبت که مرد که هم از تو جان ند ...125شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 126شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...127شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...128شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 129شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 130شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 131شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 132شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...133شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...134شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...135شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 136شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 137شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 138شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 139شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...140شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...141شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...142شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...143شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...144شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...145شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 146شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...147شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 148شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 149شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 150شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...151شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 152شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...153شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 154شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 155شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...156شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 157شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 158شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 159شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...160شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...161شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 162شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 163شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 164شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 165شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 166شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 167شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...168شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 169شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 170شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...171شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 172شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...173شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 174شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 175شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 176شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...177شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 178شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...179شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 180شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...181شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...182شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 183شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...184شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 185شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 186شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...187شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 188شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...189شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 190شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 191شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 192شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 193شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 194شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 195شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 196شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 197شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 198شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 199شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 200شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 201شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...202شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 203شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...204شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...205شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...206شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...207شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 208شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 209شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 210شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 211شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 212شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...213شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...214شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 215شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 216شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...217شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...218شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...219شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...220شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...221شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 222شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 223شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 224شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 225شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 226شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 227شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 228شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 229شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...230شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 231شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...232شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 233شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 234شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 235شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 236شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 237شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 238شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 239شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 240شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...241شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 242شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 243شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 244شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 245شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 246شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...247شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 248شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 249شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...250شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...251شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 252شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...253شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...254شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 255شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 256شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...257شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 258شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 259شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 260شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 261شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 262شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 263شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 264شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 265شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 266شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 267شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...268شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 269شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 270شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 271شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 272شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...273شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...274شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...275شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 276شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 277شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...278شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 279شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...280شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟281شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...282شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 283شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...284شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...285شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...286شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 287شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 288شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 289شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 290شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...291شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 292شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...293شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...294شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 295شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...296شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 297شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 298شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...299شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...300شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...301شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...302شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 303شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 304شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 305شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...306شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 307شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 308شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 309شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 310شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...311شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...312شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 313شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...314شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 315شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...316شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 317شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...318شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...319شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...320شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 321شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...322شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...323شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...324شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 325شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 326شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 327شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 328شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 329شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 330شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...331شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...332شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 333شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...334شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 335شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 336شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...337شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...338شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 339شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 340شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 341شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 342شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 343شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 344شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...345شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 346شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 347شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 348شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...349شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 350شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...351شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...352شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 353شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 354شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 355شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...356شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...357شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...358شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...359شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 360شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 361شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 362شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 363شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 364شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...365شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...366شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...367شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...368شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...369شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...370شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 371شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 372شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 373شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 374شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 375شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...376شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 377شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 378شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 379شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...380شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 381شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...382شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 383شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 384شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...385شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...386شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...387شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...388شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...389شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...390شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...391شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...392شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...393شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...394شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...395شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...396شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...397شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 398شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 399شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...400شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 401شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 402شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...403شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...404شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 405شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 406شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...407شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...408شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...409شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 410شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 411شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 412شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...413شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 414شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...415شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 416شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...417شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...418شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...419شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 420شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 421شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 422شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 423شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...424شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 425شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 426شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 427شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...428شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 429شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 430شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...431شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 432شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 433شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 434شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...435شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 436شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...437شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 438شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...439شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 440شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 441شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 442شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...443شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...444شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...445شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...446شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 447شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...448شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 449شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 450شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 451شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 452شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 453شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...454شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 455شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...456شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 457شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 458شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 459شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 460شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 461شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 462شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 463شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 464شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 465شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...466شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 467شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 468شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 469شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 470شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...471شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 472شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 473شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 474شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 475شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...476شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...477شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 478شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...479شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...480شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 481شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...482شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 483شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 484شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...485شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...486شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...487شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...488شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...489شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...490شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 491شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 492شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...493شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...494شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...495شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 496شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...497شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 498شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 499شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 500شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 501شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 502شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...503شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...504شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 505شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...506شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 507شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 508شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 509شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...510شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 511شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...512شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 513شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...514شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ