به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۳: دوا خواهم ز تو ادراکم اینست

1440عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دوا خواهم ز تو ادراکم اینست
هلاک آن لبم تریاکم اینست
یکی بند قبا بگشا ای گل
دوای سینه ی صد چاکم اینست
ترا در بر کشم یا کشته گردم
تمنای دل بیباکم اینست
بروز آرم شبی با چون تو ماهی
مراد از انجم و افلاکم اینست
همه حرف تو روید بر زبانم
چه گویم چون در آب و خاکم اینست
بسوزان جان من هر جا که باشی
بگو من آتشم خاشاکم اینست
اگر زهرم چشانی ای دل افروز
مراد از لعل تو تریاکم اینست
گهی سوزد دلت بهر فغانی
نشان آه آتشناکم اینست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۲: شمع من میل منت امروز چون هر روز ن ...2شمارهٔ ۱۰۳: دوا خواهم ز تو ادراکم اینست 3شمارهٔ ۱۰۴: پیش ما خاطر شاد و دل غمناک یکیست 4شمارهٔ ۱۰۵: برویم میشوی خندان و چشمم از تو خو ...5شمارهٔ ۱۰۶: رویم شکفته از سخن تلخ مردمست 6شمارهٔ ۱۰۷: فروغ حسن تو از آه سوزناک منست 7شمارهٔ ۱۰۸: آتشکده دلی که درو منزل تو نیست 8شمارهٔ ۱۰۹: ای دل بیا که نوبت مستی گذشته است 9شمارهٔ ۱۱۰: ترک من جانب صحرا پی نخجیر شدست 10شمارهٔ ۱۱۱: تا کی بهانه ات بدل بت پرست ماست 11شمارهٔ ۱۱۲: دل بیقرار و دولت دیدار مشکلست 12شمارهٔ ۱۱۳: عاشقان را در سر شوریده سودا آتشست 13شمارهٔ ۱۱۴: باز نقاش خزان طرح دگرگون زده است 14شمارهٔ ۱۱۵: سرو من زلف پریشان بر رخ گلگون شکس ...15شمارهٔ ۱۱۶: آه کان ابرو کمان چشم سیاه از ناز ...16شمارهٔ ۱۱۷: ای آنکه همه سوختنت از پی کامست 17شمارهٔ ۱۱۸: آمد سحاب و چهره ی گلها ز خواب شست 18شمارهٔ ۱۱۹: نیست بیرون و درونم ذره یی خالی ز ...19شمارهٔ ۱۲۰: ما را ز نوبهار گل روی او ببست 20شمارهٔ ۱۲۱: دمی که آن گل خندان بقصد خون منست 21شمارهٔ ۱۲۲: ماه رخسار تو آیینه ی مقصود منست 22شمارهٔ ۱۲۳: خوبان که ز ملک دلشان چشم خراجست 23شمارهٔ ۱۲۴: ما را نه میل باغ و نه پروای بلبلس ...24شمارهٔ ۱۲۵: عاشقان را دم گرم و نفس سرد بسست 25شمارهٔ ۱۲۶: عیدست و نوبهار و چمن سبز و خرمست 26شمارهٔ ۱۲۷: چمن ز سایه ی سروت چو گلشن ارمست 27شمارهٔ ۱۲۸: در دلم سوزی عجب از عشق زیبا دلبری ...28شمارهٔ ۱۲۹: چمن شکفت و نسیمی ز هر گلی برخاست 29شمارهٔ ۱۳۰: آزاد بلبلی که بدام بلا نسوخت 30شمارهٔ ۱۳۱: خود رای من بخلوت رازت پناه چیست 31شمارهٔ ۱۳۲: بیگناهم خشم و نازت با من ای خود ک ...32شمارهٔ ۱۳۳: غمی دارم ازو سودم همینست 33شمارهٔ ۱۳۴: آه ازین ناز و دلبری که تراست 34شمارهٔ ۱۳۵: دوش آه من سر راهش برسم داد بست 35شمارهٔ ۱۳۶: از گلم گلها شکفت و از مزارم لاله ...36شمارهٔ ۱۳۷: خورشید من که رخش جفا گرم داشتست 37شمارهٔ ۱۳۸: باز با مرغ سحر خوان غنچه عهد تازه ...38شمارهٔ ۱۳۹: اگرچه زشت نماید بدوستان ستم دوست 39شمارهٔ ۱۴۰: دست اجلم بر دل ماتمزده ره بست 40شمارهٔ ۱۴۱: با که گویم اینکه در بیخوابیم شب چ ...41شمارهٔ ۱۴۲: هر زمان از عشق پاک آن شوخ با من خ ...42شمارهٔ ۱۴۳: سبزی آثار خط گرد لب آن ساده بست 43شمارهٔ ۱۴۴: دل بیتو چنان سوخت که داغش نتوان ی ...44شمارهٔ ۱۴۵: چشمم نظری در رخ آن دل گسل انداخت 45شمارهٔ ۱۴۶: یار باید که غم یار خورد یار کجاست 46شمارهٔ ۱۴۷: روزی که در دلم عشق تو خانه ساخت 47شمارهٔ ۱۴۸: باده در جامت مدام از اشک گلگون من ...48شمارهٔ ۱۴۹: مست تو بجز ناله ی جانسوز ندانست 49شمارهٔ ۱۵۰: بازم چراغ دل بمی ناب روشنست 50شمارهٔ ۱۵۱: من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یاف ...51شمارهٔ ۱۵۲: خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست 52شمارهٔ ۱۵۳: در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست 53شمارهٔ ۱۵۴: دیوانه ام مرا سخن واژگون بسست 54شمارهٔ ۱۵۵: مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث 55شمارهٔ ۱۵۶: دو هفته ییکه حریفی درین سرای سپنج 56شمارهٔ ۱۵۷: ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح 57شمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ 58شمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند 59شمارهٔ ۱۶۰: دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد 60شمارهٔ ۱۶۱: این باد ز طرف چمن کیست که داند 61شمارهٔ ۱۶۲: آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند 62شمارهٔ ۱۶۳: هرگز این دست تهی بند نقابی نکشید 63شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد 64شمارهٔ ۱۶۵: گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می بای ...65شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود 66شمارهٔ ۱۶۷: محتسب گر بدر میکده مانع نشود 67شمارهٔ ۱۶۸: چو باشم سر بزانو مانده شب در فکر ...68شمارهٔ ۱۶۹: مقیدان تو از یاد غیر خاموشند 69شمارهٔ ۱۷۰: آنی که از تو حرف جفا می توان شنید 70شمارهٔ ۱۷۱: فراوشم شود چندان کزو بیداد می آید 71شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگ ...72شمارهٔ ۱۷۳: خزان آمد گریبان را برندی چاک خواه ...73شمارهٔ ۱۷۴: بتان شهر که ترکانه باج می طلبند 74شمارهٔ ۱۷۵: آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد 75شمارهٔ ۱۷۶: ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا ک ...76شمارهٔ ۱۷۷: بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند 77شمارهٔ ۱۷۸: سیمای توام در دل پر نور نگنجد 78شمارهٔ ۱۷۹: چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند 79شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان ...80شمارهٔ ۱۸۱: از جور گلرخان دل من خوار و زار شد 81شمارهٔ ۱۸۲: تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوس ...82شمارهٔ ۱۸۳: گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد 83شمارهٔ ۱۸۴: مجاوران سر کوی یار سر بخشند 84شمارهٔ ۱۸۵: مدام از کشت امیدم خس و خاشاک می ر ...85شمارهٔ ۱۸۶: پیش لبت که مرد که هم از تو جان ند ...86شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 87شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...88شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...89شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 90شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 91شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 92شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 93شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...94شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...95شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...96شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 97شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 98شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 99شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 100شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...101شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...102شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...103شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...104شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...105شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...106شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 107شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...108شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 109شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 110شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 111شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...112شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 113شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...114شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 115شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 116شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...117شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 118شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 119شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 120شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...121شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...122شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 123شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 124شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 125شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 126شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 127شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 128شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...129شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 130شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 131شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...132شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 133شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...134شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 135شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 136شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 137شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...138شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 139شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...140شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 141شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...142شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...143شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 144شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...145شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 146شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 147شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...148شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 149شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...150شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 151شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 152شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 153شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 154شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 155شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 156شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 157شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 158شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 159شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 160شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 161شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 162شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...163شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 164شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...165شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...166شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...167شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...168شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 169شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 170شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 171شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 172شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 173شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...174شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...175شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 176شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 177شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...178شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...179شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...180شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...181شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...182شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 183شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 184شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 185شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 186شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 187شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 188شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 189شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 190شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...191شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 192شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...193شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 194شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 195شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 196شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 197شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 198شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 199شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 200شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 201شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...202شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 203شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 204شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 205شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 206شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 207شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...208شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 209شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 210شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...211شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...212شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 213شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...214شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...215شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 216شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 217شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...218شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 219شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 220شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 221شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 222شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 223شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 224شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 225شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 226شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 227شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 228شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...229شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 230شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 231شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 232شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 233شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...234شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...235شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...236شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 237شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 238شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...239شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 240شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...241شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟242شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...243شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 244شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...245شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...246شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...247شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 248شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 249شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 250شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 251شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...252شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 253شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...254شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...255شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 256شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...257شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 258شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 259شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...260شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...261شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...262شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...263شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 264شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 265شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 266شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...267شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 268شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 269شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 270شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 271شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...272شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...273شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 274شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...275شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 276شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...277شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 278شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...279شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...280شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...281شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 282شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...283شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...284شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...285شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 286شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 287شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 288شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 289شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 290شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 291شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...292شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...293شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 294شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...295شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 296شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 297شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...298شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...299شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 300شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 301شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 302شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 303شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 304شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 305شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...306شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 307شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 308شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 309شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...310شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 311شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...312شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...313شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 314شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 315شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 316شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...317شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...318شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...319شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...320شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 321شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 322شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 323شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 324شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 325شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...326شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...327شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...328شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...329شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...330شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...331شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 332شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 333شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 334شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 335شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 336شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...337شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 338شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 339شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 340شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...341شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 342شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...343شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 344شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 345شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...346شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...347شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...348شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...349شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...350شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...351شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...352شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...353شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...354شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...355شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...356شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...357شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...358شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 359شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 360شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...361شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 362شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 363شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...364شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...365شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 366شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 367شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...368شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...369شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...370شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 371شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 372شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 373شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...374شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 375شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...376شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 377شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...378شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...379شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...380شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 381شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 382شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 383شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 384شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...385شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 386شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 387شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 388شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...389شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 390شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 391شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...392شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 393شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 394شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 395شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...396شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 397شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...398شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 399شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...400شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 401شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 402شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 403شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...404شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...405شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...406شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...407شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 408شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...409شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 410شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 411شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 412شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 413شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 414شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...415شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 416شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...417شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 418شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 419شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 420شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 421شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 422شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 423شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 424شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 425شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 426شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...427شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 428شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 429شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 430شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 431شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...432شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 433شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 434شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 435شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 436شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...437شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...438شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 439شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...440شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...441شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 442شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...443شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 444شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 445شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...446شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...447شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...448شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...449شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...450شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...451شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 452شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 453شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...454شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...455شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...456شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 457شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...458شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 459شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 460شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 461شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 462شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 463شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...464شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...465شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 466شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...467شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 468شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 469شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 470شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...471شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 472شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...473شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 474شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...475شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ