کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترک من جانب صحرا پی نخجیر شدست
    هر سر موی دگر بر تن من تیر شدست
    در دلش هست که چون آب خورد خون مرا
    گرچه با من بزبان چون شکر و شیر شدست
    بچه انگیز فرود آورم آن شاهسوار
    چکنم کار من از چاره و تدبیر شدست
    آنچنان کز همه آن ترک سرآمد بجمال
    در جهانداری و لشکرشکنی شیر شدست
    نگسلد یکسر مو مهر خیالت ز دلم
    آه از این رشته ی زنار که زنجیر شدست
    همه را سوختی آن لحظه که بر بام شدی
    آفتاب تو بیک جلوه جهانگیر شدست
    شعله ی آه فغانی نگر و حال مپرس
    کز لب تشنه ی او قوت تقریر شدست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha