کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نخواهد گشت خالی ساغر می شادکامان را
    چنین مگذار لب تشنه شکست افتاده خامان را
    زبانم لال بادا تا نگویم از که مینالم
    که باشم من که بدنامی رسانم نیکنامان را
    شدی خندان و بیرون آمدی ابرو ترش کرده
    عجایب چاشنیها میرسانی تلخکامان را
    عنان کج کرده مست از هر طرف پیش آمدم شوخی
    نمیدانم چه انگیزست باز این کج خرامان را
    جمالت هست روز افزون وفا هم بر کمال خود
    که هر چیزی بجای خود نکو باشد تمامان را
    اگر این چاشنی در کار دارد آن لب میگون
    سخن چون بگذرد در بزم آن شیرین کلامان را
    فغانی از کجا و حالت مستانه در بزمت
    بآهی گرم دارد حالیا خیل غلامان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha