به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
لبش از خنده دندان نما جان تازه می سازد
شراب صبح جان می پرستان تازه می سازد
اگرچه صفحه روی تو از خط کافرستان شد
همان صبح بناگوش تو ایمان تازه می سازد
نظر سیراب می گردد چو یاقوت از تماشایش
سفالی را که آن خط چوریحان تازه می سازد
غبار خاطر من بیش می گردد زتردستان
زمین تشنه را هر چند باران تازه می سازد
نسیم صبح پیغام که می آرد به این گلشن؟
که از هر غنچه شاخ گل گریبان تازه می سازد
دل آزاده ما هم زبرگ عیش می بالد
لباس سرو را گر نوبهاران تازه می سازد
مدار امید آسایش برون نارفته از عالم
نفس غواص در بیرون عمان تازه می سازد
فریب مردمی صائب مخور از چشم پرکارش
که از بهر شکستن عهد و پیمان تازه می سازد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.