کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نگار نوخطی رام نگاه صید بندم شد

    عجب آهوی مشکینی گرفتار کمندم شد

    دم عیسی کند کار دم شمشیر با جانم

    گوارا بس که درد او به جان دردمندم شد

    من آن آتش نوا مرغم که در هر دامی افتادم

    به دفع دیده بد دانه اش یکسر سپندم شد

    درین مدت که چون آب روان در پایش افتادم

    چه غیر از بار دل حاصل از ان سرو بلندم شد؟

    منم آن غنچه دلگیر باغ آفرینش را

    که خواب نرگس مخمور تلخ از زهر خندم شد

    تلاش چاه بیش از جاه دارم چون مه کنعان

    که از افتادگیها پایه عزت بلندم شد

    زهربندی به آن پیمان گسل افزود پیوندم

    زتیغ او جدا هر چند صائب بندبندم شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha