کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی ز تن کار دل خسته به آرام کشد؟

    مرغ وحشی چه نفس در قفس و دم کشد؟

    سخت گستاخ شد از وصل دلم، می ترسم

    عاقبت کار من از بوسه به پیغام کشد

    از زبان لعل لبش تلخی گفتار نبرد

    نمک سنگ کجا تلخی بادام کشد؟

    غم مرغان گرفتار ندارد صیاد

    مور از رحم مگر دانه به این دام کشد

    نکشد پای پر از آبله از خارستان

    آنچه پهلوی من از بسرت آرام کشد

    دانه اش از گره دام مهیا باشد

    هرکه را زلف گرهگیر تو در دام کشد

    دست کوتاه، گل از وصل فزون می چیند

    شانه گستاخ سر زلف دلارام کشد

    شکوه ای کز سر زلف تو مرا هست این است

    که دل عاشق و اغیار به یک دام کشد

    این چه کیفیت حسن است که مخمور وصال

    از لب بام تو می همچو لب جام کشد

    آب را دست درین باغ ز حیرت شد خشک

    کیست تا دامن آن سرو گل اندام کشد؟

    پله ناز تو سنگین تر ازان افتاده است

    که ترا جذبه صائب به لب بام کشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha