کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز چهره حال دل زار من عیان باشد

    که از شکستن دل رنگ ترجمان باشد

    ز عمر رفته مراآه حسرت است نصیب

    که گرد لازم دنبال کاروان باشد

    ز عمر چشم اقامت مدار با قد خم

    مبند دل خدنگی که در کمان باشد

    لبم ز شکوه خونین نمیشود رنگین

    دهان زخم مرا تیغ اگر زبان باشد

    امین مخزن گوهر کنند بی سخنش

    چو ماهی آن که درین بحر بی زبان باشد

    به هر کجا که نشینم خجل ز جای خودم

    نظر به پایه من صدرآستان باشد

    ز کیسه تو کند خرج هر که محتاج است

    کلید گنج تو در دست سایلان باشد

    بغیر خط که ز لعل لب تو سر زده است

    که دیده آتش یاقوت را دخان باشد

    دمی که صرف به ذکر خدا شود صائب

    هزار بار به از عمر جاودان باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha