کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سبکروان ز غم روزگار بیخبرند

    چو دامن فلک از زخم خار بیخبرند

    جهان به دیده روشندلان نمی آید

    ستاره های فلک از غبار بیخبرند

    جماعتی که نفس ناشمرده خرج کنند

    ز خرده گیری روز شمار بیخبرند

    درون پرده گروهی که باده می نوشند

    ز پرده سوزی صبح خمار بیخبرند

    جماعتی که به جمعیت جهان شادند

    ز سنگ تفرقه روزگار بیخبرند

    درین بساط چو آیینه سیه پردازان

    ز نقش نیک وبد روزگار بیخبرند

    فکنده اند گروهی که در جهان لنگر

    ز خوش عنانی لیل ونهار بیخبرند

    چه نعمتی است که این دیده های کوته بین

    ز حسن عاقبت انتظار بیخبرند

    ز روی تازه فصل بهار سوختگان

    چو لاله از جگر داغدار بیخبرند

    چو سرو مردم آزاده در جهان صائب

    ز انقلاب خزان وبهار بیخبرند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha