کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو حلقه بر در دل شوق اصفهان بزند

    سرشک بر صف مژگان خونچکان بزند

    فغان که بلبل مست مرا کشاکش دام

    نهشت یک نفس خوش به گلستان بزند

    حرام باد برآن سنگدل سراسرباغ

    که زخم خار خورد گل به باغبان بزند

    چمن طرازی باد صبا شود معلوم

    دوروز خار خورد گل به باغبان بزند

    ز حرف دشمنی روزگار می آید

    که سنگ سرمه به منقار طوطیان بزند

    کنار صبح ز خون شفق لبالب شد

    سزای آن که دم خوش درین جهان بزند

    مرا رخی است که چون آفتاب زردخزان

    هزار خنده رنگین به زعفران بزند

    به شخ کمانی خود ماه عید می نازد

    بگو به غمزه که زوری بر این کمان بزند

    زبان شعله به خاشاک می توان بست

    کسی که مهر مرا برسر زبان بزند

    به حرف تلخ لب خودنمیکنم شیرین

    اگر چو غنچه مرا باد بر دهان بزند

    بگیر دست مرا ای کمند جذبه تاک

    می دوآتشه چند آتشم به جان بزند

    نمی زنم گره انتقام بر ابرو

    اگر به دیده من خصم صدسنان بزند

    چه دولتی است که صائب ز هند برگردد

    سراسری دو به بازار اصفهان بزند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha