به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
فغان چه با دل سنگین آن نگار کند
خروش بحر به گوش صدف چه کار کند
ز قرب زلف دل تنگ من گشاده نشد
چه عقده باز ز دل دست رعشه دارکند
بود ز وسمه دو ابروی آن بهشتی رو
دوبرگ سبز که خون در دل بهار کند
چوشانه شددل صدچاک من تمام انگشت
نشد که حلقه آن زلف را شمار کند
به خون صید چرا دامن خود آلاید
میسرست کسی را که دل شکار کند
ز باده توبه نمودن دلیل بیخردی است
چگونه عقل پشیمانی اختیار کند
چه نسبت است به خورشید شان حسن ترا
فلک پیاده شود تا ترا سوارکند
در آن چمن که ندارندباربی برگان
نهال ما به چه امید برگ وبار کند
فسان دشنه یکدیگرندسنگدلان
کسی چه شکوه به ابنای روزگار کند
کدام ذکر به این ذکر می رسد صائب
که آدمی نفس خویش را شمار کند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.