به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
اگر نه چشم من آن دلنواز باز کند
مرا ز هر دو جهان کیست بی نیاز کند
میان نازک او را نگاه موی شکاف
مگر به پیچ وخم از زلف امتیازکند
فغان که چشم بد آفتاب کم فرصت
امان نداد به شبنم که چشم باز کند
حیا مدار توقع ز آتشین رویی
که همچو شمع زبان در دهان گاز کند
چه فتنه ها کند آن چشم شوخ در مستی
که کار رطل گران وقت خواب ناز کند
گهر به رشته بینش ز هر نگاه کشد
به عبرت آن که درین پرده چشم باز کند
جبین گشاده به سایل کسی که برنخورد
به روی دولت ناخوانده در فراز کند
بغیر مهر خموشی که می فزاید عمر
که دیده است گره رشته را دراز کند
نشد گشایشی از زلف و خط مگر صائب
تمام کار من آن چشم نیم باز کند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.