صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۹۳۱: اگر نه چشم من آن دلنواز باز کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر نه چشم من آن دلنواز باز کند مرا ز هر دو جهان کیست بی نیاز کند میان نازک او را نگاه موی شکاف مگر به پیچ وخم از زلف امتیازکند فغان که چشم بد آفتاب کم فرصت امان نداد به شبنم که چشم باز کند حیا مدار توقع ز آتشین رویی که همچو شمع زبان در دهان گاز کند چه فتنه ها کند آن چشم شوخ در مستی که کار رطل گران وقت خواب ناز کند گهر به رشته بینش ز هر نگاه کشد به عبرت آن که درین پرده چشم باز کند جبین گشاده به سایل کسی که برنخورد به روی دولت ناخوانده در فراز کند بغیر مهر خموشی که می فزاید عمر که دیده است گره رشته را دراز کند نشد گشایشی از زلف و خط مگر صائب تمام کار من آن چشم نیم باز کند صائب تبریزی