کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    لبش به خنده دل غنچه را دونیم کن

    نگاه را گل رخسار او شمیم کند

    من ومضایقه دل به آنچنان چشمی

    بخیل را نگه گرم او کریم کند

    ز مکر طره شبگرد یار می آید

    که در دو هفته در گوش را یتیم کند

    نهال طور به آغوش در نمی آید

    کسی چرا دل خود را عبث دونیم کند

    گرفت روی زمین را تمام گوساله

    چگونه گاوفلک را کسی عقیم کند

    ز دست سامری روزگار می آید

    که جای تنگ ز گوساله بر کلیم کند

    به سایه ات کند ای تاک اگر بخیل گذار

    به یک مصافحه دست تواش کریم کند

    به بزم باده او پسته را شکسته مساز

    که زور رشک دل پسته را دونیم کند

    به نیم آه ز هم غنچه دلم پاشید

    چو شمع صبح که سردرسر نسیم کند

    چو صائب آن که به لخت جگر قناعت کرد

    عجب نباشد اگر ناز برنعیم کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha