به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دماغ سوختگان را شراب تازه کند
زمین تشنه جگر را سحاب تازه کند
ستاره سوختگان باغ دلگشای همند
که مغز سوخته بوی کباب تازه کند
اگر بهار کند سبز تخم سوخته را
دماغ خشک مرا هم شراب تازه کند
ازان خموش نگردد چراغ در شب تار
که داغ روشنی آفتاب تازه کند
ز یادگار شود زخم ماتمی ناسور
که داغ رفتن گل را گلاب تازه کند
نقاب تشنه دیدار را کند بیتاب
که داغ تشنه لبان را سراب تازه کند
نسوخته است ز سودای او چنان صائب
که مغز خشک مرا ماهتاب تازه کن
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.