به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دلی که آتش روی تواش کباب کند
ز اشک شادی خودمستی شراب کند
فغان که باده مردافکنی نمی یابم
که چشم شوخ تو بیرحم را به خواب کند
تو چون در آیینه بینی عجب تماشایی است
که آفتاب تماشای آفتاب کند
سزای مرهم کافور سرد مهران است
جراحتی که شکایت ز مشک ناب کند
به حرف تلخ مرا مشفقی که توبه دهد
علاج بیخودی بلبل از گلاب کند
نظر ز تازه خطان دوختن به آن ماند
که در بهار کسی توبه از شراب کند
از آن دو زلف توزانوی خویش ته کرده است
که پیش موی میان مشق پیچ وتاب کند
ز گرد رهزن صد کاروان هوش شود
دلی که گردش چشم تواش خراب کند
سراغ قبله کند در حرم سبک عقلی
که جای بوسه ز روی تو انتخاب کند
حدیث توبه رها کن که غفلت صائب
ازان گذشته که اندیشه صواب کند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.