صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۸۶۱: ز چهره حال دل زار من عیان باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز چهره حال دل زار من عیان باشد که از شکستن دل رنگ ترجمان باشد ز عمر رفته مراآه حسرت است نصیب که گرد لازم دنبال کاروان باشد ز عمر چشم اقامت مدار با قد خم مبند دل خدنگی که در کمان باشد لبم ز شکوه خونین نمیشود رنگین دهان زخم مرا تیغ اگر زبان باشد امین مخزن گوهر کنند بی سخنش چو ماهی آن که درین بحر بی زبان باشد به هر کجا که نشینم خجل ز جای خودم نظر به پایه من صدرآستان باشد ز کیسه تو کند خرج هر که محتاج است کلید گنج تو در دست سایلان باشد بغیر خط که ز لعل لب تو سر زده است که دیده آتش یاقوت را دخان باشد دمی که صرف به ذکر خدا شود صائب هزار بار به از عمر جاودان باشد صائب تبریزی