کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فسردگان که اسیر جهان اسبابند

    به چشم زنده دلان نقش پرده خوابند

    ز خویشتن سرمویی چو نیستند آگاه

    چه سود ازین که نهان در سمور وسنجابند

    چو خون مرده به نشتر زجا نمی جنبند

    هلاک بستر نرمند و مرده خوابند

    مخور ز ساده دلی روی دست هم گهران

    که در شکستن هم همچو موج بیتابند

    ز زهد نیست به میخانه گر نمی آیند

    خجل ز آینه داران عالم آبند

    نمی شوند چو موج لطیف جوهر بحر

    چو خاروخس همگی خرج راه سیلابند

    خبر ز ساحل این بحر آن کسان دارند

    که سر جیب فرو برده همچو گردابند

    تهی ز باده حکمت مدان خموشان را

    که همچو کوزه سر بسته پر می نابند

    به چشم قبله شناسان عالم تجرید

    ز خود تهی شدگان زمانه محرابند

    رواج عالم تقلید سنگ راه شده است

    وگرنه رشته زنار وسبحه همتابند

    به آشنایی مردم مبند دل صائب

    که لوح خاک چو آیینه خلق سیمابند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha