به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
در خیالم اگر آن زلف پریشان می بود
نفس سوخته ام سنبل و ریحان می بود
دردمندان چه قدر خون جگر می خوردند
درد بیدردی اگر قابل درمان می بود
می شد از حبس دل دولت هر جایی خون
رزق اسکندر اگر چشمه حیوان می بود
گر گلوگیر نمی شد غم نان مردم را
همه روی زمین یک لب خندان می بود
دارد از خرمن من برق دریغ ابر بهار
آه اگر مزرع من تشنه باران می بود
داده بودند عنان تو به دست تو، اگر
جنبش نبض تو در قبضه فرمان می بود
صائب اسرار جهان جمله به من می شد فاش
اگر آیینه من دیده حیران می بود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.