کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گل عذار تو بی آب و تاب می گردد

    سواد زلف تو موج سراب می گردد

    تبسم تو به این چاشنی نخواهد ماند

    شراب لعل تو پا در رکاب می گردد

    مرا از آن لب میگون به بوسه ای دریاب

    که دمبدم مزه این شراب می گردد

    به جستجوی لبت آب خضر گرد جهان

    عنان گسسته چو موج سراب می گردد

    درین محیط که تیغ برهنه موجه اوست

    غرور پرده چشم حباب می گردد

    فغان که شبنم بی آبرو درین گلشن

    میانه گل و بلبل حجاب می گردد

    ز وعده اش دل پراضطراب تسکین یافت

    عقیق در دهن تشنه آب می گردد

    به زلف چشم بتان را توجه دگرست

    که فتنه گرد سر انقلاب می گردد

    به سنگ ناخن هر تشنه لب که می آید

    دهان آبله ما پرآب می گردد

    ترا ز دغدغه نان نکرد فارغبال

    نه آسیا که به چندین شتاب می گردد

    تپیدن دل عشاق اختیاری نیست

    به تازیانه آتش کباب می گردد

    ز اشک من جگر بحر آنچنان شد گرم

    که در دهان صدف گوهر آب می گردد

    به بال کاغذی عقل می پرم صائب

    در آن چمن که سمندر کباب می گردد

    چه فکرهای لطیف است این دگر صائب

    که گل ز شرم تو در غنچه آب می گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha