کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نفس به سینه ام از اضطراب می سوزد

    چنان که تیر شهاب از شتاب می سوزد

    ز قید عقل در اقلیم عشق فارغ باش

    که سایه در قدم آفتاب می سوزد

    طراوت تو کند سبز تخم سوخته را

    خوش آن کتان که درین ماهتاب می سوزد

    ز خون سوختگان عشق مجلس افروزست

    چراغ شعله به اشک کباب می سوزد

    گلی که گریه گرم من است میرابش

    ز شبنمش جگر آفتاب می سوزد

    ازان زمان که لب از خون گرم من تر کرد

    هنوز در جگر تیغ آب می سوزد

    چنان که شهپر عقل از شراب آتشناک

    ز آفتاب رخ او نقاب می سوزد

    مرا جدایی او سوخت، وقت شبنم خوش

    که در مشاهده آفتاب می سوزد

    اگرچه در دل دریاست جای من صائب

    ز تشنگی جگرم چون سراب می سوزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha