کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زگریه آینه هر دلی که روشن شد

    چو اشک، مردمک حلقه های شیون شد

    چراغ روز بود آفتاب در نظرش

    ز سرمه دل شب دیده ای که روشن شد

    هزار آه شود گر ز دل کشم یک آه

    مرا که خانه چو مجمر تمام روزن شد

    مشو ز هم گهران دور تا رسی به کمال

    که دانه از اثر اتفاق خرمن شد

    کشید پنجه خونین شفق به رخسارش

    چو صبح هر که درین عهد پاکدامن شد

    مرا که مرکز پرگار حیرتم چون خال

    ازین چه سود که آن کنج لب نشیمن شد

    به من زبان ملامت چه می تواند کرد

    که پوست بر تنم از زخم تیر جوشن شد

    چه نسبت است به منصور سوز عشق مرا

    ز گرمی نفسم دار نخل ایمن شد

    ز بار دل سر زلف تو شوختر گردید

    شکست شهپر پرواز این فلاخن شد

    گرفت از جگر گرم ما نفس صائب

    چراغ هر که درین روزگار روشن شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha