کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زچهره ات عرق شرم چشم حیران شد

    خط از لب تو سیه مست آب حیوان شد

    زمین ساده پذیرای نقش زود شود

    ز عکس روی تو آیینه کافرستان شد

    بریدنی است زبانی که گشت بیهده گو

    گرفتنی است سر شمع چون پریشان شد

    زتوبه کردن من سود باده پیمایان

    همین بس است که خواهد شراب ارزان شد

    مرو به حلقه طفلان نی سوار، دلیر

    که آب زهره شیران درین نیستان شد

    نسیم سنبل فردوس آید از سخنش

    دماغ هر که ز سودای او پریشان شد

    نمی کنند گواه لباسیش را جرح

    چو ماه مصر عزیزی که پاکدامان شد

    ز بار خاطر من گشت دشتها کهسار

    ز سیل گریه من کوهها بیابان شد

    دل دونیم به زیر فلک نمی ماند

    برون ز پوست رود پسته ای که خندان شد

    امید هست به پروانه نجات رسد

    چو شمع در دل شب دیده ای که گریان شد

    مدار صبر ز سرگشتگان طمع صائب

    که بیقرار بود گوهری که غلطان شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha