به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
به روی خوب تو هرکس ز خواب برخیزد
اگر ستاره بود آفتاب برخیزد
چنین که چشم ترا خواب ناز سنگین است
عجب که صبح قیامت ز خواب برخیزد
همان قدر مرو ای مست ناز از سر من
که بوی سوختگی زین کباب برخیزد
غبار هستی من تا به جاست ممکن نیست
که از میان من و او حجاب برخیزد
ز فیض عشق به رخسار گریه پرور من
اگر غبار نشیند سحاب برخیزد
نبرد روشنی می سیاهی از دل ما
مگر ز عارض ساقی نقاب برخیزد
چنین که اختر اهل سخن زمین گیرست
عجب که گرد ز روی کتاب برخیزد
اگر به تربت مخمور، تاک دست نهد
ز خواب مرگ به بوی شراب برخیزد
فغان که قافله نوبهار کم فرصت
امان نداد که نرگس ز خواب برخیزد
غبار هستی من آنقدر گران خیزست
که از عذار تو طرف نقاب برخیزد
ازان خطی که روی تو خاست، نزدیک است
که آه از جگر آفتاب برخیزد
نخاست گوهر شادابی از جهان صائب
چگونه ابر ز بحر سراب برخیزد؟
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.