کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به می غم از دل افگار برنمی خیزد

    به آب از آینه زنگار برنمی خیزد

    ز داغ نیست دل دردمند من خالی

    که شمع از سر بیمار برنمی خیزد

    مجو ملایمت از مردم خسیس نهاد

    که بوی گل ز خس و خار برنمی خیزد

    کدام سرد نفس در میان این جمع است؟

    که مهرم از لب گفتار برنمی خیزد

    شکسته تو عمارت پذیر نیست چو ماه

    فتاده تو چو دیوار برنمی خیزد

    به آب هرزه درا تهمت است همواری

    صدا ز مردم هموار برنمی خیزد

    شده است عام ز بس قحط خنده شادی

    صدای کبک ز کهسار برنمی خیزد

    به محفلی که خوشامد فسانه پردازست

    ز خواب، دولت بیدار برنمی خیزد

    چگونه پشت لب یار سبز شد از خط؟

    گیاه اگر ز نمکزار برنمی خیزد

    گذشت حشر و همان خواب خواجه سنگین است

    ز خاک زود گرانبار برنمی خیزد

    گهر شود چو صدف در زمین قابل تخم

    ز خاک میکده هشیار برنمی خیزد

    نمی شود به زر و سیم حرص مستغنی

    به گنج پیچ و خم از مار برنمی خیزد

    اگر نه سرمه خواب است تیرگی صائب

    چرا ز خواب، سیه کار برنمی خیزد؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha