کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چنان کز آن لب خامش عتاب می بارد

    ز آرمیدن ما اضطراب می بارد

    ترست از عرق شرم چهره تو مدام

    ستاره دایم ازین آفتاب می بارد

    به چشم عاشق لب تشنه سبزه لب جوست

    اگرچه زهر ز تیغ عتاب می بارد

    که گفته است در ابر سفید باران نیست؟

    که شرم حسن ز روی نقاب می بارد

    دگر کدام جگر تشنه را گداخته است؟

    که آب رحم ز موج سراب می بارد

    کمر به خون که بسته است تیغ غمزه او؟

    که همچو جوهر ازو پیچ و تاب می بارد

    ز خنده که فتاده است در دلم آتش؟

    که جای اشک، نمک زین کباب می بارد

    ز غافلان چه توقع، که در زمانه ما

    ز روی دولت بیدار خواب می بارد

    ز گریه منع دل داغدار نتوان کرد

    ز گوهری که یتیم است آب می بارد

    خیال روی که در دل گذشت صائب را؟

    که دیگر از دم گرمش گلاب می بارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha