کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز یاد عیش مرا سینه زنگ می گیرد

    ز آب گوهرم آیینه زنگ می گیرد

    فغان که آینه صاف صبح شنبه من

    ز سایه شب آدینه زنگ می گیرد

    فتاده است چنان آبدار گوهر من

    که قفل بر در گنجینه زنگ می گیرد

    می دو ساله جلا می دهد به یک نفسش

    دلی که از غم دیرینه زنگ می گیرد

    فلک به مردم روشن گهر کند بیداد

    همیشه روی ز آیینه زنگ می گیرد

    دلی که راه به آفات دوستداری برد

    ز مهر بیشتر از کینه زنگ می گیرد

    ز بس گزیده شدم از سخن، مرا صائب

    ز طوطی آینه سینه زنگ می گیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha