کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز بیم خار خورد در لباس دایم خون

    چو گل کسی که درین باغ دامنی دارد

    ز دوستان گرامی که می رود به سفر؟

    که دل تهیه از خویش رفتنی دارد

    هزار عقد گهر را به نیم جو نخرد

    دلی کز آبله هر گوشه خرمنی دارد

    گذشتن از سر مطلب رساتر افتاده است

    وگرنه کعبه مقصد رسیدنی دارد

    شکوه عشق به زنجیر بسته است مرا

    خوش آن که رخصت در خون تپیدنی دارد

    صدای شهپر جبریل از صبا شنود

    چو غنچه هر که دماغ شکفتنی دارد

    به یک قرار دو شب نیست روشنایی ماه

    خوش آن چراغ که از خویش روغنی دارد

    دل شکسته عشاق می شود پامال

    وگرنه کوچه زلفش دویدنی دارد

    به فکر خویش نباشند صاحبان نظر

    دلش دو نیم بود هرکه سوزنی دارد

    ز یاد روی تو صائب درین خراب آباد

    همیشه پیش نظر باغ و گلشنی دارد

    ز عشق هرکه به دل داغ روشنی دارد

    ازین خرابه به فردوس روزنی دارد

    اگر به خلد رود روی بر قفا باشد

    ز گوشه دل خود هر که مأمنی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha