به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
صباح مستی و شام خمار می گذرد
خوشی و ناخوشی روزگار می گذرد
اگر ز شش جهت آیینه پیش رو دارم
ز هفت پرده چشمم غبار می گذرد
بیا که جوش گل بوسه است روی ترا
مرو که عمر چو باد بهار می گذرد
هر آنچه از پسر ناخلف رود به پدر
ز اهل عصر بر این روزگار می گذرد
همیشه روی تو یک پیرهن عرق دارد
که آب گوهر بر یک قرار می گذرد
به دامن افق آن صبح شوربختم من
که عمر خنده من در خمار می گذرد
بغیر خامه دریانژاد من صائب
که از سر گهر شاهوار می گذرد؟
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.