کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر نشسته سفر چون نظر توانی کرد

    ز هفت پرده نیلی گذر توانی کرد

    عزیز مصر اگر همتی کند همراه

    چو بوی پیرهن از خود سفر توانی کرد

    صفای باطن اگر چون صدف به دست آری

    ز آب دیده نیسان گهر توانی کرد

    چنان ز خویش برون آ که از اشاره موج

    حباب وار سبک ترک سر توانی کرد

    ز قعر گلخن هستی برآ به اوج فنا

    که خنده از ته دل چون شرر توانی کرد

    به بلبلان چمن ای گل آنچنان سر کن

    که در بهار سر از خاک بر توانی کرد

    چو بوی گل سبک از تنگنای غنچه برآی

    که همرهی به نسیم سحر توانی کرد

    ز چاه تیره هستی، که خاک بر سر آن

    عزیز مصر شوی گر سفر توانی کرد

    به خلوت لحد تنگ خویش را برسان

    که بی ملاحظه خاکی به سر توانی کرد

    به پیچ و تاب حوادث بساز چون صائب

    مگر چو رشته شکار گهر توانی کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha