به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
فسرده دل نفس خونچکان نمی دارد
زمین شوره گل و ارغوان نمی دارد
مپرس راه خرابات را ز زاهد خشک
که تیر کج خبری از نشان نمی دارد
به گرمی طلب آید به دست دامن رزق
تنور سرد نصیبی ز نان نمی دارد
جهان نوردی دیوانه اختیاری نیست
خبر ز گردش خود آسمان نمی دارد
ز سایه وحشت صیاد می کند آهو
دل رمیده تعلق به جان نمی دارد
نمی شود کف دریادلان شود بی برگ
حنای پنجه مرجان خزان نمی دارد
گل از نظاره او بی حجاب چیند غیر
که گلفروش غم بلبلان نمی دارد
تمام رحمت و لطفند اهل دل صائب
که میوه های بهشت استخوان نمی دارد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.