کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل رمیده ما شکوه از وطن دارد

    عقیق ما دل پرخونی از یمن دارد

    یکی است آمدن و رفتن سبکروحان

    شکوفه جامه احرام از کفن دارد

    چو غنچه هرکه به وحدت سرای دل ره برد

    حضور گوشه خلوت در انجمن دارد

    دلی که سوخته آن لب چو شکر شد

    چو طوطیان ز پر و بال خود چمن دارد

    سهیل اگر چه کند سیر لاابالی وار

    به هر طرف که رود چشم بر یمن دارد

    دلی خزینه گوهر شود که چون دریا

    هزار مهر ز گرداب بر دهن دارد

    ز نافه باد صبا نامه های سربسته

    ز هر غزال به آن زلف پرشکن دارد

    چه سرمه ها به سخن چین دهد، نظربازی

    که راه حرف به آن چشم خوش سخن دارد

    ز ناله ای که کند خامه می توان دانست

    که کوه درد به دل صاحب سخن دارد

    ز یوسفی که ترا در دل است بیخبری

    وگرنه هر نفسی بوی پیرهن دارد

    چنان ز بوی تو گردید عام بیهوشی

    که شبنم آینه پیش رخ چمن دارد

    کسی که گوشه گرفته است از جهان صائب

    خبر ز چاشنی کنج آن دهن دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha