به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
به دیده آب اگر از آفتاب می گردد
دل از نظاره روی تو آب می گردد
ز خیره چشمی من آفتاب می لرزید
کنون ز ذره به چشم من آب می گردد
عرق نکردن رویش ز بی حجابی نیست
ستاره محو درین آفتاب می گردد
حجاب عاشق و معشوق پرده هستی است
کتان چو ریخت ز هم ماهتاب می گردد
رخش ز باده گلرنگ چون برافروزد
به چشم حلقه آن زلف آب می گردد
ز خامی آن که در اینجا به داغ عشق نسوخت
در آفتاب قیامت کباب می گردد
سری که نیست ز هوش و خرد گران صائب
سبک ز کسب هوا چون حباب می گردد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.